کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تالک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تالک
لغتنامه دهخدا
تالک . (اِ) از سنگهای معدنی که بشکل ورقه ورقه یافت شود که آن را صلایه کنند و در طب و صنعت بکار برند و طلق معرب آن است . رجوع به کتاب ماللهند بیرونی ص 92 س 13 و طلق و تلک در همین لغت نامه شود.
-
جستوجو در متن
-
تالکان
لغتنامه دهخدا
تالکان . [ ] (اِخ ) صاحب انجمن آرا و به تبعیت او مؤلف آنندراج ، طالقان را معرب این کلمه دانسته اند: «تالکان و تلکان ، نام دو ولایت است یکی در خراسان و دیگری در حوالی شهر قزوین که نخست تلک ، که سنگی است سفید و براق و معرب آن طلق ، در آنجایافته شد، بن...
-
بچه کنک
لغتنامه دهخدا
بچه کنک . [ ب َ چ َ / چ ِ / ب َچ ْ چ َ / چ ِ ک ُ ن َ ] (نف مرکب ) آنچه بچه کند. که بچه کند. || در تداول کودکان مکتبی ، طلق تالک . بچه های مکتب طلق را میان کتاب نهند و بعد از چندین روز از آن ورقه ٔ دیگر پدید آید و آنرا بچه ٔ او گمان برند. (یادداشت مؤ...
-
قبرونیا
لغتنامه دهخدا
قبرونیا. [ ق َ ] (اِخ ) جائی است . مؤلف معجم البلدان گوید: گمان میکنم از نواحی جبل است . ابن ابی ثیاب در روز مهرگان طلیعه ٔ قصیده ای را برایم خواند که نام قبرونیا در آن آمده است :أقبرونیا طلت نداک ید الطل و حیا الحیا المشکور تالک من تل و از ابتداء ...