کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تالار، طالار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
گوران تالار
لغتنامه دهخدا
گوران تالار. (اِخ ) یکی از دهات بابل . (از ترجمه ٔ مازندران و استرآباد رابینو ص 160).
-
اوجی تالار
لغتنامه دهخدا
اوجی تالار. (اِخ ) دهی است از دهستان تالارپی بخش مرکزی شهرستان شاهی دارای 170 تن سکنه . آب آن از فاضلات چشمه جنید و چاه . محصول آنجا برنج ، کنف ، کنجد، پنبه و نیشکر و شغل اهالی زراعت است . راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3).
-
بالا تالار پشت
لغتنامه دهخدا
بالا تالار پشت . [ پ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان علی آباد بخش مرکزی شهرستان قائم شهر که در 4 هزار و پانصدگزی جنوب قائم شهر بر کنار شوسه و راه آهن قائم شهر به تهران در دشت واقع است . ناحیه ایست دارای آب و هوای معتدل و مرطوب و 400 تن سکنه . آب آنجا از...
-
جستوجو در متن
-
طالار
لغتنامه دهخدا
طالار. (اِ) تالار. اطاق بزرگ مستطیلی که غالباً در منازل برای پذیرائی اختصاص داده میشود. سالن . رجوع به تالار شود.