کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تالار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تالار
لغتنامه دهخدا
تالار. (اِ) تختی یا خانه ای باشد که بر بالای چهار ستون یا بیشتر از چوب و تخته سازند. (برهان ) (از فرهنگ اوبهی ). عمارتی بود که چهار ستون بر چهار طرف صفه بر زمین فروبرند و بالای آن را بچوب و تخته بپوشند. (فرهنگ جهانگیری ) (فرهنگ رشیدی ). تخت یا خانه ا...
-
تالار
لغتنامه دهخدا
تالار. (اِخ ) رودخانه ای است در مازندران . (فرهنگ نظام ). رود تالار از سوادکوه گذشته و ببحر خزر میریزد. (از التدوین ). رودی است در شاهی که دهستان کیاکلا را مشروب سازد. رجوع به تالارپشت و تالارپی و رجوع بسفرنامه ٔ مازندران رابینو بخش انگلیسی ص 6، 42، ...
-
تالار
لغتنامه دهخدا
تالار. [ تال ْ لا ] (اِخ ) مرکز بلوکی است به آلپ علیا در ناحیه ٔ گاپ بر کنار دورانس واقع است و 636 تن سکنه دارد.
-
تالار
لغتنامه دهخدا
تالار. [ تال ْ لا ] (اِخ ) (کامیل دوستن دوک دو. مارشال فرانسه و از مردان سیاسی بود. در سال 1652 م . متولد شد و بسال 1728 درگذشت .
-
واژههای مشابه
-
گوران تالار
لغتنامه دهخدا
گوران تالار. (اِخ ) یکی از دهات بابل . (از ترجمه ٔ مازندران و استرآباد رابینو ص 160).
-
اوجی تالار
لغتنامه دهخدا
اوجی تالار. (اِخ ) دهی است از دهستان تالارپی بخش مرکزی شهرستان شاهی دارای 170 تن سکنه . آب آن از فاضلات چشمه جنید و چاه . محصول آنجا برنج ، کنف ، کنجد، پنبه و نیشکر و شغل اهالی زراعت است . راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3).
-
بالا تالار پشت
لغتنامه دهخدا
بالا تالار پشت . [ پ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان علی آباد بخش مرکزی شهرستان قائم شهر که در 4 هزار و پانصدگزی جنوب قائم شهر بر کنار شوسه و راه آهن قائم شهر به تهران در دشت واقع است . ناحیه ایست دارای آب و هوای معتدل و مرطوب و 400 تن سکنه . آب آنجا از...
-
واژههای همآوا
-
طالار
لغتنامه دهخدا
طالار. (اِ) تالار. اطاق بزرگ مستطیلی که غالباً در منازل برای پذیرائی اختصاص داده میشود. سالن . رجوع به تالار شود.
-
جستوجو در متن
-
طالار
لغتنامه دهخدا
طالار. (اِ) تالار. اطاق بزرگ مستطیلی که غالباً در منازل برای پذیرائی اختصاص داده میشود. سالن . رجوع به تالار شود.
-
سال
لغتنامه دهخدا
سال . (اِ) (فرانسوی ، اِ) اطاق بزرگ . تالار.
-
گرچه
لغتنامه دهخدا
گرچه . [ گ ُ چ َ / چ ِ ] (اِ) گریچه است که تالار و خانه ٔ کوچک باشد. || نقب و زیرزمین را نیز گویند. || چاه . || زندان . (برهان ) (آنندراج ).
-
چفت
لغتنامه دهخدا
چفت . [ چ َ ] (اِ)چوب بندی باشد که تاک انگور و بیاره ٔ کدو و امثال آن را بر بالای آن اندازند. (برهان ) (ناظم الاطباء). || تاک و «مو» و درخت انگوری که شاخه های آن را از روی خاک تا سر دیوار باغ بالا برده به میخی که بر دیوار کوبیده اند می بندند یا سنگی ...