کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تارنگ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تارنگ
لغتنامه دهخدا
تارنگ . [ رَ ] (اِ) تازنگ . تاژنگ . رجوع به تازنگ شود.
-
جستوجو در متن
-
تازیگ
لغتنامه دهخدا
تازیگ . (اِ) در نسخه ٔ خطی شرفنامه ٔ منیری متعلق بکتابخانه ٔ لغت نامه ٔ دهخدا این صورت بمعنی «پیلپایه ٔ دیوار» آمده و آن محرف «تازنگ » است که بصور تارنگ و تاژنگ نیز نقل کرده اند. رجوع به تازنگ شود.
-
تازنگ
لغتنامه دهخدا
تازنگ . [ زَ ] (اِ) پیل پایه است و آن ستونی باشد از گچ و سنگ سازند و بر بالای پایهای طاق گذارند، و به این معنی با زای فارسی و رای قرشت هم آمده است . (برهان )(آنندراج ). پیلپایه . (فرهنگ جهانگیری ) (فرهنگ رشیدی ) (انجمن آرا). ستون کلفت بزرگ که نام دیگ...