کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تاج بلغاری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
تاج الدین
لغتنامه دهخدا
تاج الدین . [ جُدْدی ] (اِخ ) ارموی ، محمدبن حسین . ابن ابی اصیبعه در عیون الانباء ج 2 ص 30 در شرح کتب فخرالدین خطیب آرد: الرسالة الکمالیة فی الحقائق الالهیة، الفها، بالفارسیةلکمال الدین محمدبن میکائیل ، و وجدت شیخنا الامام العالم تاج الدین محمد الار...
-
تاج الدین
لغتنامه دهخدا
تاج الدین . [ جُدْدی ] (اِخ ) بغدادی . رجوع به علی انجب بغدادی شود.
-
تاج الدین
لغتنامه دهخدا
تاج الدین . [ جُدْدی ] (اِخ ) چلبی . رجوع به تاج الدین حسن چلبی شود.
-
تاج الدین
لغتنامه دهخدا
تاج الدین . [ جُدْدی ] (اِخ ) ملکی . رجوع به تاج الدین حسن ملکی شود.
-
تاج الدین
لغتنامه دهخدا
تاج الدین . [جُدْ دی ] (اِخ ) (سلطان ...) محمود، پادشاه کرمان که سیف اسفرنگ او را مدح کرده است . از آن جمله گوید:تاج دین محمود شاه سند و کرمان آنکه هست ملک و ملت را معین و دین و دولت را نصیر.رجوع به فهرست کتابخانه ٔ مدرسه ٔ عالی سپهسالار ج 2 ص 613 شو...
-
تاج الدین
لغتنامه دهخدا
تاج الدین . [جُدْ دی ] (اِخ ) ابراهیم . رجوع به ابن استاد شود.
-
تاج الدین
لغتنامه دهخدا
تاج الدین . [جُدْ دی ] (اِخ ) تبریزی . وی مفتاح العلوم علامه ٔ سراج الدین ابویعقوب یوسف بن محمدبن علی السکاکی را تنقیح کرده است . (کشف الظنون چ اول استانبول ج 2 ص 484).
-
تاج الدین
لغتنامه دهخدا
تاج الدین . [جُدْ دی ] (اِخ ) حرب بن محمد بن عزالملک نبیره ٔ پسری تاج الدین ابوالفضل بزرگ که در سال 564 هَ . ق . پس از ملک شمس الدین محمد به امارت سیستان رسید: گرفتن پادشاهی امیر تاج الدین حرب ، یازدهم شعبان بسال 564 هَ . ق . و آمدن عزالملوک از نیه ه...
-
تاج الدین
لغتنامه دهخدا
تاج الدین . [جُدْ دی ] (اِخ ) علی بن احمد. رجوع به علی ... شود.
-
تاج الدین
لغتنامه دهخدا
تاج الدین . [جُدْ دی ] (اِخ ) فاکهانی عمربن علی بن سالم اللخمی الاسکندری ، فقیه بوده و در علوم تفنن می کرد. مردی صالح بود و با بسیاری از اولیاء همنشینی داشت و به آداب آنان متخلق گردید. او راست : شرح عمده و شرح الاربعین النوویة و غیره . وی بسال 654 هَ...
-
تاج الدین
لغتنامه دهخدا
تاج الدین . [جُدْ دی ] (اِخ ) محمد الارموی . رساله «الکمالیة فی الحقایق الالهیه » رازی را که بفارسی تألیف شده بود درسال 625 هَ . ق . بعربی نقل کرد. (عیون الانباء فی طبقات الاطباء ج 2 ص 30). رجوع به تاج الدین ارموی شود.
-
تاج الدین
لغتنامه دهخدا
تاج الدین .[ جُدْ دی ] (اِخ ) (ابوالفتح ...) ابن دارست شیرازی از وزراء سلجوقیان است و چند بار وزارت سلطان مسعودبن محمدبن ملکشاه (526- 547 هَ . ق .) را داشت و در جنگی که بین سلطان مسعود و سنجر روی داد مسعود شکست خورد و تاج الدین اسیر گشت :... و حملت م...
-
تاج الدین
لغتنامه دهخدا
تاج الدین .[ جُدْ دی ] (اِخ ) فریزنه . جوینی در تاریخ جهانگشای در «ذکر جنتمور و تولیت او در خراسان و مازندران » آرد :... پدرم با جمعی از معارف و اکابر از نشابور آیت فرار بر خواند و بر راه طوس بیرون آمد و در آن وقت از شارستان طوس یکی بود که او را تاج ...
-
تاج الرؤساء
لغتنامه دهخدا
تاج الرؤساء. [ جُرْ رُ ءَ ] (اِخ ) حسین بن علی الباخرزی . او راست : «دمیةَ القصر» (لباب الالباب چ اوقاف گیب ج 1 ص 10). رجوع به باخرزی شود.
-
تاج الرؤساء
لغتنامه دهخدا
تاج الرؤساء. [ جُرْ رُ ءَ ] (اِخ ) هبة اﷲبن الحسن بن علی . مکنی به ابونصر. منشی ادیب از نویسندگان دیوان انشاء بغداد. او را رساله های مدونی است . وی پسر خواهر امین الدولة ابن الموصلایاست . (از اعلام زرکلی ج 3 ص 1118).