کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تاجی کلا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تاجی کلا
لغتنامه دهخدا
تاجی کلا. [ ک َ ] (اِخ ) ناحیتی است در فرح آباد مازندران . رجوع به سفرنامه ٔ مازندران و استراباد رابینو بخش انگلیسی ص 120 شود.
-
واژههای مشابه
-
تاجی دویر
لغتنامه دهخدا
تاجی دویر. [ دُ وَ ] (اِخ ) عبداﷲبن حسین بن سهل . از بزرگان لاریجان . رجوع به سفرنامه ٔ مازندران و استراباد رابینو بخش انگلیسی ص 147 شود.
-
پیوند تاجی
لغتنامه دهخدا
پیوند تاجی . [ پ َ / پ ِ وَ دِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نوعی پیوند در درختان و گیاهان . رجوع به پیوند شود.
-
زاویه ٔ تاجی
لغتنامه دهخدا
زاویه ٔ تاجی . [ ی َ ی ِ جی ی ] (اِخ ) از مدرسهای فقه جامع عتیق مصر است و در برابر محراب چوبی قرار دارد. تاج الدین سطحی آن را تأسیس کرد و خانه هائی را در مصر وقف آن ساخت . (از خطط مقریزی ج 4 ص 20). و رجوع به زاویه (اطاق ) شود.
-
جستوجو در متن
-
کلا
لغتنامه دهخدا
کلا. [ ک َ ] (پسوند) به پارسی و تبری ، قریه و دیه و محله را نیز گویند. (انجمن آرا) (آنندراج ). در بعض اسامی امکنه ٔ گیلان و مازندران این کلمه به آخر می پیوندد، و شاید در اصل قلعه ٔعربی همین کلمه باشد. مزید مؤخر امکنه چنانکه در: آرد کلا، آزادکلا، اثر...