کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تاجيل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
تأجیل
لغتنامه دهخدا
تأجیل . [ ت َءْ ] (ع مص ) فرمان دادن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). || مهلت دادن . (منتهی الارب ) (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (ترجمان علامه جرجانی ). تمهیل . مقابل تعجیل : تامن بحضرت شاه روم و ضرر تعجیل و منفعت تأجیل سیاست بازنمایم ....
-
جستوجو در متن
-
تأقیت
لغتنامه دهخدا
تأقیت . [ ت َءْ ] (ع مص ) (از «أق ت » و «وق ت ») معین کردن وقت . (منتهی الارب ) (آنندراج )(ناظم الاطباء). وقت نهادن . (دهار). توقیت . (زوزنی ).تأجیل . (از اقرب الموارد). و رجوع به توقیت شود.
-
نسیئة
لغتنامه دهخدا
نسیئة. [ ن َ ءَ ] (ع اِ) درنگ و تأخیر. (صراح ) (از منتهی الارب ). درنگی و تأخیر. (ناظم الاطباء).تأخیر. (اقرب الموارد) (المنجد). نساءة. تأجیل . (از المنجد). || نسیه . رجوع به نسیه شود.
-
نساءة
لغتنامه دهخدا
نساءة. [ ن ُ ءَ ] (ع اِ) تأخیر. (از المنجد) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). درنگ . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). تأجیل . نسیئة. (المنجد). || باعه بنساءة؛ به نسیه خرید آن را. (ناظم الاطباء). رجوع به نسیئة شود.
-
مؤجل
لغتنامه دهخدا
مؤجل . [ م ُ ءَج ْ ج ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از تأجیل . دوا کننده ٔ درد گردن که از ناهمواری بالین بود. (آنندراج ). آن که مدارا می کند اجل را یعنی دردی که از ناهمواری بالین در گردن به هم می رسد. || آن که درخواست می کند مداوای این درد را. (ناظم الاطباء)...
-
مهلت
لغتنامه دهخدا
مهلت . [ م ُ ل َ ] (ع اِ مهلة).زمان . اجل . مدت . نفسة. (منتهی الارب ). فرصت . (غیاث ) : گفتند فرمان برداریم به هر چه فرماید امامهلتی و تخفیفی ارزانی دارد. (تاریخ بیهقی ص 160).از در مهلت نیند اینها ولیک تو خدایا هم کریمی هم حلیم . ناصرخسرو.بشتاب سوی ...
-
بازنمودن
لغتنامه دهخدا
بازنمودن . [ ن ُ / ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) دوباره نمودن . (ناظم الاطباء). دوباره نشان دادن : رخی کزو متصور نمیشود آرام چرا نمودی و دیگر نمی نمائی باز. سعدی (بدایع). || بیان کردن . (ناظم الاطباء). توضیح کردن . تبیین . شرح دادن : این کار بساختند و نش...
-
سیاست
لغتنامه دهخدا
سیاست . [ سیا س َ ] (ع اِمص ) پاس داشتن ملک .(غیاث اللغات ) (آنندراج ). نگاه داشتن . (دهار). حفاظت . نگاهداری . حراست . حکم راندن بر رعیت . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). رعیت داری کردن . (منتهی الارب ). حکومت . ریاست . داوری . (ناظم الاطباء) : از چنین س...
-
وقت
لغتنامه دهخدا
وقت . [ وَ ] (ع اِ) هنگام . (منتهی الارب )(آنندراج ) (ناظم الاطباء). و آن مقداری است از روزگار و بیشتر در زمان گذشته به کار رود و جمع آن اوقات است . (منتهی الارب ) (آنندراج ). مقداری از زمانی که برای امری فرض شده . (فرهنگ فارسی معین ). ساعت . فرصت . ...