کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تاجه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تاجه
لغتنامه دهخدا
تاجه . [ ج َ ] (اِخ ) نام رودیست در اندلس (اسپانیا) که شهر طلیطله بر کنار آنست . شطی است در اسپانیا و پرتقال که «ارنجویس » و «طلیطله » و «طلبیره » را مشروب می سازد و به اقیانوس اطلس می ریزد و در مصب وسیع آن شهر «لیسبون » قرار دارد. طول این شط در حدود...
-
تاجه
لغتنامه دهخدا
تاجه . [ ج َ ] (اِخ ) مؤلف قاموس الاعلام ترکی آرد: بقول مشهور دختر ذوشفره از ملوک یمن است . جنازه ٔ او را مدتها پس از مرگش یافتند در حالیکه غرق در جواهر گرانبها بوده و لوحه ٔ سنگی در مزارش پیدا شد که از آن چنین برمی آمد که وی از قحطی مرده و حاضر بود...
-
واژههای مشابه
-
وادی تاجه
لغتنامه دهخدا
وادی تاجه . [ ج َ ] (اِخ ) نهر تاجه رودی است در اندلس که در پرتقال کنونی به اقیانوس اطلس میریزد و از طلیطله میگذرد. رجوع به الحلل السندسیة ج 1 ص 21، 22، 29، 54 و تاجه شود.
-
حصن تاجة
لغتنامه دهخدا
حصن تاجة. [ ح ِ ن ِ ج َ ] (اِخ ) حصنی به اسپانیا. (حلل سندسیه ج 1 ص 466).
-
واژههای همآوا
-
تعجه
لغتنامه دهخدا
تعجه . [ ت َ ع َج ْ ج ُه ْ ] (ع مص ) خود را نادان نمودن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تجاهل . (اقرب الموارد). || دیری گزیدن کار. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). دشوار شدن . (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
اشبونة
لغتنامه دهخدا
اشبونة. [ اُ ن َ ] (اِخ ) (نهر...) تاجه . رجوع به تاجه شود.
-
تاژ
لغتنامه دهخدا
تاژ. (اِخ ) تاجه ، شطی است به اسپانیا و پرتقال که نواحی «ارنجویس « » طلیطله » و «طلیبره » را مشروب می سازد و به اقیانوس اطلس می ریزد. رجوع به «تاجه » (رود) شود.
-
مانزاناره
لغتنامه دهخدا
مانزاناره . [ رِ ] (اِخ ) مانزانار رودی به اسپانی و از شاخه های رود «تاژ» (تاجه ) است و 85 هزارگز طول دارد و از «مادرید» (مجریط) می گذرد. (از لاروس ).
-
باب المخاضة
لغتنامه دهخدا
باب المخاضة. [ بُل ْ م َ ض َ ] (اِخ ) دروازه و محلی در طلیطله در ساحل نهر تاجه بوده است . (الحلل السندسیه ج 1 ص 389).
-
وادی لب
لغتنامه دهخدا
وادی لب . [ ی ِ ل ُ ] (اِخ ) سلسله ٔجبالی است در مرکز اسپانیا که رود تاجه را از وادیانه جدا می سازد و بزرگترین قله ٔ آن 1558 گز از سطح دریا ارتفاع دارد. (از الحلل السندسیة ج 2 ص 197).
-
ذوالشفر
لغتنامه دهخدا
ذوالشفر. [ ذُش ْ ش ُ ] (اِخ ) لقب پسر ابوشرح خزاعی . || لقب پدر تاجه ٔ حمیری ملکه ٔ یمن که در ایام قحط یوسف از گرسنگی بمرد. ابن هشام گوید: سیل گوری را به یمن بشست و در آن گور زنی یافتند که بر گردن هفت مخنقة در و در هر یک از دو دست و دو پای هفت دست آو...
-
تالاورادولارینا
لغتنامه دهخدا
تالاورادولارینا. [ وِ دُ ] (اِخ ) شهری است به اسپانی در ایالت طلیطله بر کنار ساحل راست «تاژ» (تاجه ) و در میان باغهای نارنج و لیمو واقع است و 12000 تن سکنه و تاکستانها و کارخانه های ظروف سفالین و ابریشم بافی و دباغی و شکلات سازی دارد. علت این نام گذا...