کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تأدیه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
تأدیة
لغتنامه دهخدا
تأدیة. [ ت َءْ ی َ ] (ع مص ) گزاردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (غیاث اللغات ) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ). گزاردن وام و فریضه و آنچه بدان ماند. (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). ادا کردن . رسانیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (فرهنگ نظام ) ...
-
تأدیه کردن
لغتنامه دهخدا
تأدیه کردن . [ ت َءْ ی َ / ی ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) پرداختن . ادا کردن . رجوع به تأدیه شود.
-
قابل تأدیه
لغتنامه دهخدا
قابل تأدیه . [ ب ِ ل ِ ت َءْ ی َ / ی ِ ] (ص مرکب ) پرداختنی . تأدیه پذیر. وامی که بتوان آن را پرداخت .
-
جستوجو در متن
-
ناگزاردنی
لغتنامه دهخدا
ناگزاردنی . [ گ ُ دَ ] (ص لیاقت ) که قابل گزاردن و تأدیه نیست . که اداکردنی نیست . مقابل گزاردنی .
-
نپرداختنی
لغتنامه دهخدا
نپرداختنی . [ ن َ پ َ ت َ ] (ص لیاقت ) غیرقابل پرداختن . که قابل تأدیه نیست .
-
پرداختی
لغتنامه دهخدا
پرداختی . [ پ َ ] (ص نسبی ) پرداخته . تأدیه کرده : وجوه پرداختی .
-
ناپرداختنی
لغتنامه دهخدا
ناپرداختنی . [ پ َت َ ] (ص لیاقت ) نپرداختنی . که قابل پرداختن نیست . که قابل کارسازی و تأدیه نیست . که ادا کردنی نیست .
-
باج گزاری
لغتنامه دهخدا
باج گزاری . [ گ ُ ] (حامص مرکب ) عمل باج گزار. پرداخت باج . تأدیه ٔ مالیات . چیزی که قابل دادن باشد.
-
خوش بده
لغتنامه دهخدا
خوش بده . [ خوَش ْ / خُش ْ ب ِ دِه ْ ] (نف مرکب ) خوش حساب . آنکه بدهکاری های خود رابموقع تأدیه کند. مقابل بدبده . (یادداشت مؤلف ).
-
نپرداخته
لغتنامه دهخدا
نپرداخته . [ ن َ پ َ ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) پرداخت ناشده . تأدیه نشده . ادانشده . نکول شده . برگشت داده شده . || صاف و صیقلی نشده . مقابل پرداخته .
-
ناپرداخته
لغتنامه دهخدا
ناپرداخته . [ پ َ ت َ/ ت ِ ] (ن مف مرکب ) ادانشده . تأدیه نشده . کارسازی نشده . || تمام نشده . ناقص . نابساخته . که ساخته و پرداخته نشده . نامرتب . غیرمهیا. آماده نشده . || صیقل نخورده . که جلادار و صاف و شفاف نیست .
-
مماس شدن
لغتنامه دهخدا
مماس شدن . [ م ُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) ساییده شدن . پیوستن ، چنانکه فاصلی در میانه نماند. || تلاقی کردن : تا تأدیه کند هوایی را که ایستاده است اندر تجویف صماخ و مماس او شود و بدان عصب پیوندد و بشنود. (چهارمقاله ص 12).
-
پیش کرایه
لغتنامه دهخدا
پیش کرایه . [ ک ِ ی َ / ی ِ ] (اِ مرکب ) مقابل پس کرایه . مبلغی که به ساروان و قاطرچی و دیگر صاحبان وسائط نقلیه دهند از مجموع کرایه تا بقیه را در مقصد بپردازند. قسمتی از اجاره بهای دکان یا منزل که خداوند آنرا دهند تا بقیه را در موعد مقرر تأدیه کنند.
-
هتک حرمت منازل
لغتنامه دهخدا
هتک حرمت منازل . [ هََ ک ِ ح ُ م َ ت ِ م َ زِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) در اصطلاح حقوق جزاء، دخول به قهر و غلبه در ملکی است که در تصرف دیگری (مالک یا مستأجر و غیره ) است . (فرهنگ حقوقی تألیف جعفری لنگرودی ). ماده ٔ 265 قانون مجازات عمومی برای مرتک...