کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بی دود پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بی دود
لغتنامه دهخدا
بی دود. (ص مرکب ) (از: بی + دود) که دود ندارد. روشن . دور از تیرگی . || مجازاً، زیبا و دور از هر تیرگی و از هر زشتی : بدو داد شنگل سپینود راچو سرو سهی شمع بیدود را. فردوسی .شمع بیدود و نقش بیداغند. نظامی .رجوع به دود شود.- آتش بی دود ؛ کنایه از شراب ...
-
واژههای مشابه
-
بی بی
لغتنامه دهخدا
بی بی . (اِ) زن نیکو و خاتون خانه را گویند.(برهان ). اشکاسمی «بی بی » ، طبری «بی بی » ... اصلاً از ترکی شرقی است . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). زن نیکو و کدبانوی خانه . (آنندراج ) (انجمن آرا). خاتون . (منتهی الارب ). زن نیکو. (اوبهی ). خانم . خاتون . خدی...
-
کوشک بی بی چه
لغتنامه دهخدا
کوشک بی بی چه . [ چ ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان شیراز است که 962 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
-
ابن بی بی
لغتنامه دهخدا
ابن بی بی .[ اِ ن ُ ] (اِخ ) ناصرالدین یحیی بن مجدالدین محمد ترجمان . نویسنده و مورخ ایرانی در قرن هفتم هجری . مادرش بی بی کار زجر و فال می ورزیده ، پدر او در دربار سلاجقه ٔ آسیای صغیر دبیر و مترجم بوده و چندین بار بسفارت بدربار پادشاهان رفته است . ا...
-
ده نوحاجی بی بی
لغتنامه دهخدا
ده نوحاجی بی بی . [ دِه ْ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سبزواران بخش مرکزی شهرستان جیرفت . واقع در 31هزارگزی جنوب خاوری سبزواران . دارای 198 تن سکنه . آب آن از قنات تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
راجی بی بی
لغتنامه دهخدا
راجی بی بی . (اِخ ) نام مادر سلطان محمود از فرمانروایان ناحیه ٔ جونپور هند، وی بعد از مرگ پسرش سلطان محمود بهیکن خان را بر تخت نشانید. واو را محمدشاه خطاب کرد. (تاریخ شاهی صص 14 - 16).
-
بی بی حکیمه
لغتنامه دهخدا
بی بی حکیمه . [ ح َ م ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان ماهورومیلاتی است که در بخش خشت شهرستان کازرون واقع است و 120 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7).
-
بی بی حیات
لغتنامه دهخدا
بی بی حیات . [ ح َ ] (اِخ ) دهی از دهستان خنامان است که در شهرستان رفسنجان واقع است و دارای 270 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).
-
بی بی خاتون
لغتنامه دهخدا
بی بی خاتون . (اِخ ) دهی از دهستان بردخون است که در بخش خورموج شهرستان بوشهر واقع است و 171 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7).
-
بی بی زبیده
لغتنامه دهخدا
بی بی زبیده . [ زُ ب َ دَ ] (اِخ ) دهی از دهستان غار است که در بخش ری شهرستان تهران واقع است و253 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیای ایران ج 1).
-
بی بی شهربانو
لغتنامه دهخدا
بی بی شهربانو. [ ش َ ] (اِخ ) زیارتگاهی است در کوهی بجنوب شرقی تهران و گویند مرقد شهربانو دختر یزدجرد است . (یادداشت بخط مؤلف ). رجوع به شهربانو شود. || شعبه ای از کوههای البرز که در قسمت جلگه ای ایالت تهران پیش رفته است . (جغرافیای طبیعی کیهان ).
-
بی بی شیروان
لغتنامه دهخدا
بی بی شیروان . [ شیرْ ] (اِخ ) دهی از دهستان آقابالی است که در بخش مرکزی شهرستان گنبدقابوس واقع است و دارای 600 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3).
-
بی بی طلایی
لغتنامه دهخدا
بی بی طلایی . [ طَ ] (اِخ ) تیره ای از ایل بیرانوند. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 67).
-
بی بی کلا
لغتنامه دهخدا
بی بی کلا. [ ک َ ] (اِخ ) دهی از دهستان بالاتجن است که در بخش مرکزی شهرستان قائمشهر واقع است و دارای 285 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3).