کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیماری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بیماری
لغتنامه دهخدا
بیماری . (حامص ، اِ) رنجوری ، و با لفظ پیچیدن ودادن مستعمل است . (آنندراج ). مرض و ناخوشی و رنجوری و ناتندرستی . (ناظم الاطباء). ناتندرستی . ناخوشی . آزار. انحراف مزاج بر اثر تغییر وضع ساختمان یا عمل انساج . (دائرة المعارف فارسی ). نالانی . رنجوری . ...
-
واژههای مشابه
-
بیماری زا
لغتنامه دهخدا
بیماری زا. (نف مرکب ) ممرض . (فرهنگستان ایران ). مولد امراض . مرض آور. مرض انگیز. تولیدکننده ٔ مرض .
-
بیماری ناک
لغتنامه دهخدا
بیماری ناک . (ص مرکب ) جائی که بیماری و ناخوشی می آورد. (ناظم الاطباء) بیماری ناک شدن زمین . (یادداشت مؤلف ).
-
جستوجو در متن
-
تمارض کردن
لغتنامه دهخدا
تمارض کردن . [ ت َ رُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) خود را به بیماری زدن بی آنکه بیمار باشد. بر خویشتن بیماری بستن بی علت . اظهار بیماری کردن به دروغ .
-
خفته روی
لغتنامه دهخدا
خفته روی . [ خ ُ ت َ / ت ِ رَ ] (حامص مرکب ) عمل در خواب راه رفتن . راه روی در خواب که بر اثر بیماری حاصل میشود. || بیماری ای که بر اثر آن صاحب این بیماری در خواب راه می رود .
-
طلاطل
لغتنامه دهخدا
طلاطل . [ طُ طِ ] (ع اِ) مرگ . (منتهی الارب ). || بیماری مهلک که دوا نپذیرد. بیماری سخت . (منتهی الارب ).
-
وصم
لغتنامه دهخدا
وصم . [ وَ ص َ ] (ع اِ) بیماری . (منتهی الارب ) (آنندراج ). مرض . (اقرب الموارد). بیماری و مرض . (ناظم الاطباء).
-
یلپیک
لغتنامه دهخدا
یلپیک . [ی ِ ] (ترکی ، اِ) بیماری در اسب . (یادداشت مؤلف ).- یلپیک شدن ؛ به بیماری یلپیک مبتلا شدن اسب . (یادداشت مؤلف ).
-
هذی
لغتنامه دهخدا
هذی . [ هََ ذْی ْ ] (ع مص ) بیهوده دراییدن از بیماری و خواب . (منتهی الارب ). تکلم غیرمعقول از بیماری یا جز آن . (اقرب الموارد).
-
جدو شدن
لغتنامه دهخدا
جدو شدن . [ ج ِ دَ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) بیماری جدو پیداکردن اسب . بیماری در اسب . (یادداشت مؤلف ).
-
شتع
لغتنامه دهخدا
شتع. [ ش َ ت َ ] (ع مص ) جزع کردن از بیماری یا از گرسنگی . (از اقرب الموارد). ناشکیبایی کردن از بیماری یا از گرسنگی . (منتهی الارب ).
-
داءالصفرة
لغتنامه دهخدا
داءالصفرة. [ ئُص ْ ص ُ رَ ] (ع اِ مرکب ) بیماری تناسلی . بیماری زهروی .
-
واریة
لغتنامه دهخدا
واریة. [ ی َ ] (ع ص ) تأنیث واری . رجوع به واری شود. || (اِ) بیماری در شش . (ناظم الاطباء). بیماری است در شش و از لفظ رئة نیست . (منتهی الارب ). بیماری است در ریه . این کلمه از لفظ رئه نیست چه رئه مهموزالعین است . (از اقرب الموارد).