کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیله سوار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بیله سوار
لغتنامه دهخدا
بیله سوار. [ ل َ س َ ] (اِخ ) دهی از دهستان مغان بخش گرمی شهرستان مشکین شهر است و 2355 تن سکنه دارد. (از دائرة المعارف فارسی ).
-
واژههای مشابه
-
بیلة
لغتنامه دهخدا
بیلة. [ ل َ] (ع اِمص ) اسم از بول . (منتهی الارب ). کمیزانداختگی . || نوعی کمیز انداختن . (ناظم الاطباء).
-
زین بیله
لغتنامه دهخدا
زین بیله . [ زیم ْ ل َ / ل ِ ] (اِ) زن بیله . زنفلیجه . زنفیلجه . زنفالجة. زین فاله . رجوع به المعرب جوالیقی ص 170 و زنفالجة و زنبیل در همین لغت نامه شود.
-
بیله کش
لغتنامه دهخدا
بیله کش . [ ل َ/ ل ِ ک َ / ک ِ ] (اِ مرکب ) (از: بیله + کش ) چوب خرد سرپهن که بدان گل از بیل بسترند. (یادداشت مؤلف ).
-
بیله ور
لغتنامه دهخدا
بیله ور. [ ل َ / ل ِ وَ ] (اِ مرکب ) داروفروش و آنکه دانهای آبگینه و غیره فروشد. (غیاث ). پیله ور. پیلوا. (برهان ). رجوع به پیله ور شود.
-
جستوجو در متن
-
گاومیش لو
لغتنامه دهخدا
گاومیش لو. (اِخ ) دهی است از دهستان مغان بخش گرمی شهرستان اردبیل ، در 50 هزارگزی شمال بیله سوار و 2 هزارگزی شوسه ٔ بیله سوار به اردبیل . کوهستانی ، گرمسیر، دارای 104 تن سکنه . آب آن از رود ارس ، محصول آنجا غلات ، حبوبات ، شغل اهالی آن زراعت و گله دار...
-
تازه کند حسن خانلو
لغتنامه دهخدا
تازه کند حسن خانلو. [ زَ ک َ دِ ح َ س َ ](اِخ ) دهی جزء دهستان مغان بخش گرمی شهرستان اردبیل است که در 50هزارگزی شمال بیله سوار، در مسیر شوسه ٔ بیله سوار به تازه کند واقع است . کوهستانی و گرمسیر است و 257 تن سکنه دارد، شیعه ، ترکی . آب آن از رود ارس ....
-
قوتوربلاغ
لغتنامه دهخدا
قوتوربلاغ . [ ق ُ ب ُ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان مغان بخش گرمی شهرستان اردبیل ، واقع در 42هزارگزی باختر بیله سوار و 10هزارگزی شوسه ٔ بیله سوار به اصلاندوز. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و گرمسیر و سکنه ٔ آن 111 تن است . آب آن از چشمه . محصول آن غلات و ...
-
اصلاندوز
لغتنامه دهخدا
اصلاندوز. [ اَ ] (اِخ ) آصلاندوز. دهی است جزء دهستان مغان بخش گرمی شهرستان اردبیل واقع در 120 هزارگزی شمال باختری بیله سوار، در مسیر شوسه ٔ آصلاندوز - بیله سوار. محلی کوهستانی ، گرمسیر، دارای 25 تن سکنه که شیعه اند و بترکی سخن گویند. آب آن از رود ارس...
-
بالابیگلو
لغتنامه دهخدا
بالابیگلو. [ ب َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مغان بخش گرمی شهرستان اردبیل که در 51 هزارگزی شمال باختر بیله سوار و 20 هزارگزی شوسه ٔ بیله سوار به اصلاندوز واقع است . ناحیه ایست کوهستانی و گرمسیر، دارای 166 تن سکنه . آب آن از چشمه تأمین میشود. محصول عم...
-
بالاخان کندی
لغتنامه دهخدا
بالاخان کندی . [ ک َ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان مغان بخش مرکزی شهرستان اردبیل که در 50 هزارگزی باختر بیله سوار و 20 هزارگزی شوسه بیله سوار به اصلاندوز در جلگه واقع است . ناحیه ایست گرمسیر و دارای 108 تن سکنه ، آب آنجا از چشمه تأمین میشود. محصول عمد...
-
چالماخورخور
لغتنامه دهخدا
چالماخورخور. [ خ ُ خ ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان مغان بخش گرمی شهرستان اردبیل که در 30 هزارگزی باختر بیله سوار و 8 هزارگزی راه شوسه بیله سوار به اصلاندوز واقع شده . جلگه ای گرمسیر است و 20 تن سکنه ٔ ترک زبان دارد. آبش از چشمه و محصولش غلات و حبوبات است ...
-
ونستانک
لغتنامه دهخدا
ونستانک . [ وَ ن ِ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مغان بخش گرمی شهرستان اردبیل واقع در 5 هزارگزی شوسه ٔ گرمی به بیله سوار، دارای 367 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).