کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیلمانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بیلمانی
لغتنامه دهخدا
بیلمانی . [ ب َ ل َ ] (ص نسبی ) منسوب به بیلمان و عبدالرحمن بن البیلمانی مولای عمربن الخطاب بدانجا نسبت دارد. (منتهی الارب ). || ستبر و بادکرده . (از ذیل اقرب الموارد از لسان ).
-
جستوجو در متن
-
صالح
لغتنامه دهخدا
صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن عبدالجبار. وی از ابن جریح و ابن بیلمانی و از او عمربن خالد حرانی روایت کند. (لسان المیزان ص 172).
-
بیلمان
لغتنامه دهخدا
بیلمان . [ ب َ ل َ ] (اِخ ) نام محلی است که شمشیرهای بیلمانیة بدان منسوب است و شاید از سرزمین یمن باشد و محمدبن عبدالرحمان بیلمانی محدث به این شهر منسوب است . بلاذری در فتوح البلدان مینویسد که بیلمان از بلاد سند و هند است و شمشیرهای بیلمانیة بدانجا م...