کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیلاکات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بیلاکات
لغتنامه دهخدا
بیلاکات . (ترکی ، اِ) تحفه ها. سوقات . ره آورد. ارمغان . (یادداشت مؤلف ) : امیرچوپان ایلچی را عزت داشت نمود و انعام فرمود و از بهر قاآن بیلاکات و سوقات پادشاهانه روانه گردانید. (ذیل جامعالتواریخ رشیدی حافظ ابرو). پیش مهد چگل بعرض رسانید که میباید نو...
-
جستوجو در متن
-
بیلاک
لغتنامه دهخدا
بیلاک . (ترکی - مغولی ، اِ) بیلک . بیلیک . به مغولی و ترکی ساعد و ساق دست و معرفت و تحفه باشد. (آنندراج از فرهنگ وصاف ). || عطا و انعام و بخشش . (ناظم الاطباء). هدیه . || سوغات . ارمغان . رجوع به بیلاکات شود.
-
پیربداق
لغتنامه دهخدا
پیربداق . [ ب ُ ] (اِخ )پسر امیر قرایوسف ترکمان . خواندمیر در حبیب السیر آرد: امیر قرایوسف بعد از شهادت میرزا میرانشاه گورکان و فرار میرزا ابابکر بجانب کرمان تمامت مملکت آذربایجان و اران را تحت تصرف درآورد و پسر خود پیربداق را ببهانه ٔ اینکه سلطان جل...