کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیضی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بیضی
لغتنامه دهخدا
بیضی . [ ب َ / ب ِ ] (از ع ، اِ) منحنیی (مسدود) واقع دریک صفحه که مجموع فواصل هر نقطه ٔ آن از دو نقطه ٔ ثابت (موسوم به دو کانون بیضی ) واقع در آن صفحه مقدار ثابتی باشد. یکی از طرق رسم بیضی اینست که پس از انتخاب دو کانون ریسمانی بلندتر از فاصله ٔ دو ک...
-
بیضی
لغتنامه دهخدا
بیضی . [ ب َ / ب ِ ] (از ع ، اِ) رطوبتی است سفید و شفاف مانند سفیدی بیضه ٔ مرغ در میان چشم مابین پرده ٔ عنبیه و عنکبوتیه . (غیاث ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). || سپیدی . || صافی . (ناظم الاطباء).
-
بیضی
لغتنامه دهخدا
بیضی . [ ب َ ضی ی ] (ع ص نسبی ) از بیضه . به شکل بیضه . تخم مرغی . بیضوی .
-
واژههای همآوا
-
بیزی
لغتنامه دهخدا
بیزی . (اِخ ) ابن گودرز. بیزن . بیژن . (ایران باستان ج 3 ص 2577). رجوع به بیژن شود.
-
جستوجو در متن
-
الیبسی
لغتنامه دهخدا
الیبسی . [ اِ ] (معرب ، اِ) بیضی در علم هندسه . (دزی ج 1).
-
بیضیوار
لغتنامه دهخدا
بیضیوار. [ ب َ ضی ] (ص مرکب ) مانند بیضی . بیضی آسا. همانند بیضی . || (اِ مرکب ) یکی از سطوح هندسی بسته ای محدب (به اصطلاح ریاضی یکی از سطوح درجه ٔ دوم ) شبیه به تخم مرغی که دو طرفش به یک اندازه فرض شود. بیضیوار سه صفحه ٔ تقارن داردکه دو به دو بر هم ...
-
باریک نان
لغتنامه دهخدا
باریک نان .(اِ مرکب ) یک نوع نانی است که با آرد برنج و دراز وبشکل تقریباً بیضی درست می کنند. (یادداشت مؤلف ).
-
بیضانی
لغتنامه دهخدا
بیضانی . [ ب َ ] (ص نسبی ) منسوب است به بیضان . رجوع به بیضان شود. || شبیه بیضی . بیضوی . (از ملحق لسان العرب ).
-
بیضوی
لغتنامه دهخدا
بیضوی . [ ب َ ض َ وی ی ] (ع ص نسبی ) منسوب به بیضة. || منسوب به شهر بیضا. || یکی از اشکال هندسی شبیه به تخم مرغ . (ناظم الاطباء). رجوع به بیضی شود.- خط بیضوی ؛ یک قسم از خط ایرانی که دنباله های حروف آن به شکل بیضی می باشد برعکس آفتابی که در آن دنبال...
-
پلیست
لغتنامه دهخدا
پلیست . [پ ُ ] (فرانسوی ، اِ) جنسی از حشرات هی منو پتر نیش دار از خانواده ٔ وِسپیده و آن زنبوری است طویل با شکم بیضی برنگ سیاه یا اسمر.
-
سارنیدا
لغتنامه دهخدا
سارنیدا. (هندی ، اِ) سازی است مخصوص هند از نوع رباب ، کاسه ٔ آن بیضی شکل و قسمت بالای آن باز است و فقط دو سیم دارد که از روده ساخته شده و در ناحیه ٔ بنگال فقرا و دوره گردان آن را در خیابانها می نوازند. (مجله ٔ موسیقی دوره ٔ سوم شماره ٔ 9 ص 30).
-
تخم مرغی
لغتنامه دهخدا
تخم مرغی . [ ت ُ م ِ م ُ ] (ص نسبی ) بیضی . بشکل تخم مرغ . چون تخم مرغ از حیث شکل : کلاه تخم مرغی . || در تداول به فروشنده ٔ تخم مرغ هم اطلاق میشود.
-
درازاندام
لغتنامه دهخدا
درازاندام . [ دِ اَ ] (ص مرکب ) دارای اندامی دراز. طویل القامه . || دارای شکل دراز: بعض اقسام قهوه درازاندام و بعضی بیضی باشد. (یادداشت مرحوم دهخدا).