کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیشینه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بیشینه
لغتنامه دهخدا
بیشینه . [ ن َ / ن ِ ] (ص عالی ، اِ مرکب ) مقابل کمینه . (یادداشت مؤلف ). || حداکثر. خانه ٔ چرب . دست پر. مقابل حداقل و دست کم . (یادداشت مؤلف ). بیشترین مقدار ممکن . ماکزیمم . بزرگترین مقداری که یک کمیت متغیر در شرایط معین میتواند به آن برسد. بعضی...
-
جستوجو در متن
-
افدرین
لغتنامه دهخدا
افدرین . [ ] (اِ) نام یکی از داروها که بیشینه ٔ یک خوراک آنها از یک تا ده سانتیگراد است . ورجوع به کارآموزی داروسازی دکتر جنیدی ص 246 شود.
-
گم گوت
لغتنامه دهخدا
گم گوت . [ گ ُ ] (فرانسوی ، اِ) از جمله داروهایی است که بیشینه ٔ یک خوراک آنها از ده سانتیگرم تا یک گرم است . (کارآموزی داروسازی تألیف جنیدی ص 247). رجوع به گم رزین شود.
-
گردار گودوسگل
لغتنامه دهخدا
گردار گودوسگل . [ ] (اِ) از جمله داروهایی است که بیشینه یک خوراک آنها یک گرم و بیشتر است . از یک گرم تا 5 گرم . (کارآموزی داروسازی تألیف جنیدی ص 249 و 250).
-
گاردنال
لغتنامه دهخدا
گاردنال . [ دِ ] (فرانسوی ، اِ) نام دیگر لومینال است . از مشتقات اسید باربیتوریک است ، از جمله ٔ داروهایی که بیشینه یک خوراک آنها از ده سانتیگرم تا یک گرم است . (کارآموزی داروسازی جنیدی چ دانشگاه ص 247). رجوع به لومینال شود.
-
حداکثر
لغتنامه دهخدا
حداکثر. [ ح َدْ دِ اَ ث َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ، ق مرکب ) دست بالا، دست پر . بیشینه مقدار (اصطلاح جدید کتب پزشکی ). رجوع به کارآموزی داروسازی دکتر جنیدی ص 244 شود.
-
سالل
لغتنامه دهخدا
سالل . [ ] (فرانسوی ، اِ) از جمله داروهای است که بیشینه یک خوراک آنها یک گرم بیشتر است . (کارآموزی داروسازی جنیدی ص 250). گردی است متبلور سفید رنگ با بویی معطر و مطبوع غیرمحلول در آب سردو گلیسرین و محلول در 10 قسمت الکل و 30% قسمت اتر و یا کلرفرم و ب...
-
میانگین
لغتنامه دهخدا
میانگین . (ص نسبی ، اِ) وسط. (دانشنامه ٔ علائی ص 77). میانین . اوسط. وسطی . حد اوسط. حد وسط. حد میانگین . حد متوسط، مقابل حداقل و حداکثر. مقابل بیشینه و کمینه . (از یادداشت مؤلف ).- دانش (علم ) میانگین ؛علم اوسط. ریاضی .|| وسطی . آنچه یا آنکه در وس...
-
ماکزیموم
لغتنامه دهخدا
ماکزیموم . [ م ُ ] (فرانسوی ، اِ) بالاترین حد ممکن . حداکثر. بیشینه . مقابل مینیموم و حداقل و کمینه . (فرهنگ فارسی معین ). || (اصطلاح ریاضی ) هرگاه در یک فاصله ٔ معینی تابع بطور پیوسته صعود و سپس نزول کند، بزرگتر مقداری را که در این تغییرات می یابد م...
-
اکثر
لغتنامه دهخدا
اکثر. [ اَ ث َ ] (ع ن تف ) بیشتر. (ناظم الاطباء). بسیارتر. (آنندراج ). نعت تفضیلی از کثرت . فزون تر. بیشتر. اغلب . بیش . زیادتر. غالب . مقابل اقل . (از یادداشت مؤلف ). عبارتست از بالاتر از نصف . (از اقرب الموارد). - اکثر اوقات ؛ بیشتر هنگامها. (ناظ...
-
مهینه
لغتنامه دهخدا
مهینه . [ م ِ ن َ / ن ِ ] (ص تفضیلی ، ص عالی ) مهین . بزرگ . (غیاث ). مقابل کهین . مقابل بزرگتر. (حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی ). مهتر : ز تیغ کوه درختان فروفکنده بموج از او کهینه درختی مه از مهینه چنار. فرخی .بهینه صورت او بود و انبیا ابجدمهینه معنی ا...
-
دماسنج
لغتنامه دهخدا
دماسنج . [ دَ س َ ] (اِ مرکب ) (اصطلاح فیزیک ) میزان الحراره . اسبابی برای اندازه گیری دما. هر یک از خواص فیزیکی یک ماده را که تابع دمای آن باشد می توان برای اندازه گیری دما بکار برد، از آن جمله است حجم یک مایع یا گاز در تحت فشار ثابت فشار یک گاز در ...
-
دانه زاد
لغتنامه دهخدا
دانه زاد. [ ن َ / ن ِ ] (ن مف مرکب ) زاده از دانه . که از دانه شکافته باشد. که از دانه زاده باشد. که از دانه سر برزده و بیرون جهیده باشد. (جنگل شناسی ساعی ج 1).- جنگل دانه زاد ؛ جنگل که با کشتن تخم و دانه های درختان پدید کرده باشند، مقابل شانه زاد.- ...
-
باصره
لغتنامه دهخدا
باصره . [ ص ِ رَ ] (ع اِ) باصرة. چشم . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (مهذب الاسماء). دیده . عین . بصر. || در تداول دانشهای حکمت و روانشناسی آن است که حیوان با آلت چشم بدان اشکال و الوان را درک کند و فرق میان سیاهی و سبزی و سرخی و جز آن و د...