کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیستمین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بیستمین
لغتنامه دهخدا
بیستمین . [ ت ُ ] (ص نسبی ، اِ) در مرتبه ٔ بیستم .
-
جستوجو در متن
-
بیستمی
لغتنامه دهخدا
بیستمی . [ت ُ ] (ص نسبی ، اِ) بیستمین . رجوع به بیستمین شود.
-
ارنک
لغتنامه دهخدا
ارنک . [ ] (اِخ ) بیستمین ازخانان اوزبک خیوه از 1126 تا 1127. وی پس از ((یادگار)) بحکومت رسیده است . (طبقات سلاطین اسلام ص 250).
-
گارفیلد
لغتنامه دهخدا
گارفیلد. (اِخ ) جیمز - ابراهام . بیستمین رئیس جمهورممالک متحده ٔ امریکا متولد در اُرانژ (اُهایو) وی به دست یک تن متعصب به قتل رسید. (1831 - 1881 م .).
-
ابوزکریا
لغتنامه دهخدا
ابوزکریا. [ اَ زَ ک َ ری یا ] (اِخ ) یحیی بن مسعودبن عثمان یا یحیی ثالث . بیستمین از ملوک بنوحفص تونس (از 893 تا 899 هَ . ق .).
-
شهاب الدین
لغتنامه دهخدا
شهاب الدین . [ ش ِ بُدْ دی ] (اِخ ) بغرانشاه . بیستمین تن از حکام بنگاله از خاندان بلین سلطان دهلی . جلوس سال 718 هَ . ق . (در بنگاله ٔ غربی ). (یادداشت مؤلف ). و رجوع به طبقات سلاطین لین پول شود.
-
می سی سی پی
لغتنامه دهخدا
می سی سی پی . (اِخ ) بیستمین کشور از کشورهای متحده ٔ آمریکای شمالی به مساحت 122806 کیلومتر مربع با 2179000 تن سکنه . مرکز آن شهر جکسن و محصول عمده اش پنبه و غلات و لبنیات و نیشکر می باشد.
-
محمد
لغتنامه دهخدا
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) الناصر. ناصرالدین بن قایتبای . بیستمین از ممالیک برجی (901 - 904 هَ . ق .). (معجم الانساب و الاسرات زامباور ص 164).
-
جانبولاط
لغتنامه دهخدا
جانبولاط. [ جام ْ ] (اِخ ) ملک اشرف . بیستمین مملوک از ممالک چراکسه است که در مصر حکومت کردند. او بسال 705 هَ .ق . بپادشاهی رسید ولی پس از شش ماه خلع گردید و بجای او ملک عادل طغانبای نشست . (از قاموس الاعلام ترکی ). و رجوع به جنبلاط شود.
-
ساتراپ ساتراپها
لغتنامه دهخدا
ساتراپ ساتراپها. [ پ ِ ] (اِخ ) عنوانی است که گودرز اول بیستمین پادشاه اشکانی (42 - 51م .) در کتیبه ای بزبان یونانی که در کوه بیستون باقی است بخود داده است ولی همین پادشاه در سکه ای که بدست آمده عنوان خود را شاهنشاه آریانا نقش کرده است . رجوع به ایرا...
-
محمد حادی عشر
لغتنامه دهخدا
محمد حادی عشر. [ م ُ ح َم ْ م َ دِع َ ش َ ] (اِخ ) ابن علی ، مکنی به ابوعبداﷲ بیستمین از ملوک بنی نصر به غرناطه (887 - 888 هَ . ق . و نوبت دوم از 892 - 897 هَ . ق ) و او آخرین از ملوک بنی نصرغرناطه است . (معجم الانساب و الاسرات زامباور ص 94).
-
گیونه
لغتنامه دهخدا
گیونه . [ وْ ن َ / ن ِ ] (اِخ ) این نام در تاریخ ایران باستان (ج 3 ص 2560) درآمده است و پدر گودرز (جوذر) بیستمین شاه سلسله ٔ اشکانی دانسته شده و آن چنانکه در ذیل شرح احوال گیو آوردیم ظاهراً صورتی از گیو (گئونی ) باید باشد. رجوع به گیو شود.
-
سابیر
لغتنامه دهخدا
سابیر. (اِخ ) قومی از هونها بودند که در اوایل قرن هفتم ، در دوره ٔ قباد اول (501 - 531 م ). بیستمین پادشاه ساسانی به ارمنستان و آسیا تاختند. در جنگ دوم قباد باروم شرقی جزو لشکر ایران سابیرها نیز بوده اند.(پروکوپیوس ، از مارکوارت ایرانشهر ص 118). رجوع...
-
هادخت نسک
لغتنامه دهخدا
هادخت نسک . [ دُ ن َ ] (اِخ ) نام نسکی است از بیست ویک نسک کتاب زند. (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرا). نام نسک بیست ودویم از کتاب زند و آن را هاداختا نیز گویند. (ناظم الاطباء). نسک بیستم از بیست ویک نسک اوستاست . در پهلوی هادخت «اونوالا 276» هادخت نسک...