کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیسان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بیسان
لغتنامه دهخدا
بیسان . [ ب َ ] (اِخ ) بیت شان . شهر فلسطین قدیم بر ملتقای دره های اردن و یزرعیل . در اوایل عصر مفرغ مسکون بود (حدود 3000 - 2000 ق .م .)، و بقایای فراوان از دوره ٔ پیش از بنی اسرائیل دارد. در زمان حتی ها و در اوایل تاریخ مصر اهمیت داشت . مدتها بین کن...
-
بیسان
لغتنامه دهخدا
بیسان . [ ب َ ] (اِخ ) دهی است به مروشاهجان . (منتهی الارب ) (از مراصد الاطلاع ).
-
بیسان
لغتنامه دهخدا
بیسان . [ ب َ ] (اِخ ) دهی است در شام و از آن ده است قاضی عبدالوضیم بن علی . (منتهی الارب ) (از مراصد الاطلاع ).
-
بیسان
لغتنامه دهخدا
بیسان . [ ب َ ] (اِخ ) موضعی است به یمامة بین بصره و واسط و آن را میسان نیز گویند. (از مراصدالاطلاع ) (از منتهی الارب ). رجوع به مرآت البلدان ج 1 ص 336، کامل ابن اثیر ج 2 ص 211، تاریخ سیستان ص 73، مجمل التواریخ ص 272 و معرب جوالیقی و العقد الفرید ج 7...
-
جستوجو در متن
-
بیسانی
لغتنامه دهخدا
بیسانی . [ ب َ ](ص نسبی ) نسبتی است به بیسان . (از انساب سمعانی ).
-
ظهر حمار
لغتنامه دهخدا
ظهر حمار. [ ظَ رُ ح ِ ] (اِخ ) دهی است بین نابلس و بیسان که گویند قبر بنیامین برادر یوسف آنجاست .
-
عفربلا
لغتنامه دهخدا
عفربلا. [ ع َ رَ ب َ ] (اِخ ) شهری است در غور اردن در نزدیکی بیسان و طبریه . (از معجم البلدان ).
-
لاوی
لغتنامه دهخدا
لاوی . (اِخ ) نام دیهی میان بیسان و نابلس . گورلاوی پسر یعقوب بدانجا و نام این ده از نام اوست . (معجم البلدان ).
-
عین الجالوت
لغتنامه دهخدا
عین الجالوت . [ ع َ نُل ْ ] (اِخ ) شهری است زیبا بین بَیسان و نابلس ، از اعمال فلسطین .این شهر مدتی تحت تسلط رومیان بود، سپس بسال 579 هَ. ق . صلاح الدین یوسف بن ایوب آن را فتح کرد. عین الجالوت اسمی است اعجمی و غیرمنصرف . (از معجم البلدان ).
-
دکاپولیس
لغتنامه دهخدا
دکاپولیس . [ دِ پ ُ ] (اِخ ) کلمه ٔ مرکب یونانی به معنی «ده شهر». نام ائتلافیه ای است از ده شهر باستانی : سکوتوپولیس (= بیت شان = بیسان )، دیون ، پِلاّ، جَدَره ، هیپوس ، جَرَش ، فیلادِلفیا، دِمَشق ، رافانا و کاناتا، که همگی آنها، بجز سکوتوپولیس ، در ...
-
طریاق
لغتنامه دهخدا
طریاق . [ طِرْ ] (معرب ، اِ) تریاق است وزناً و معناً. (منتهی الارب ) (آنندراج ). طراق . (منتهی الارب ). به فارسی تریاک گویند. (فهرست مخزن الادویه ). جوالیقی گوید: لغتی است در دریاق (که در حرف دال ذکر شد). و نیز در حرف دال آورده : دریاق لغتی است در تر...
-
حرود
لغتنامه دهخدا
حرود. [ ح َ ] (اِخ ) (به معنی خشکی ) اسم چاه یا چشمه ای میباشد که جدعون قبل از آنکه با مدیان جنگ نماید با عساکر خود بدانجا فرودآمده خداوند او را امر فرمود که آن قوم را به نوشیدن آب امتحان کند. (سفر داوران 7:1). و چه بسا که شاؤل هم بر این چشمه فرودآم...
-
سامره
لغتنامه دهخدا
سامره . [ م ِ رَ ] (اِخ ) شهر مشهور معروفی است در فلسطین وسطی بانیش عمری شهریار آل اسرائیل بود و سامره همان سبطیه میباشد که بمسافت 30 میل بشمال اورشلیم و 6 میل بشمال غربی شکیم مانده ، واقع است . اطرافش با تلهایی احاطه شده است که قطر هر یک تخمیناً 6 م...
-
سکوت
لغتنامه دهخدا
سکوت . [ ] (اِخ ) (سایبانها) اول اسم محلی که یعقوب بعد از مفارقت عیسو در آنجا رفته و در آنجا برای خود بنا نهاد و سایبانها برای مواشی خود قرار داد. سفر پیدایش 33:17. سکوت در قسمت سبط جاد واقع بود صحیفه یوشع 13 و 27 و از اینقرار معلوم میشود در شرق اردن...