کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیرونی و اندرونی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
زاویه ٔ بیرونی
لغتنامه دهخدا
زاویه ٔ بیرونی . [ ی َ / ی ِ ی ِ ](ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به زاویه ٔ خارجه شود.
-
جستوجو در متن
-
اندرونی
لغتنامه دهخدا
اندرونی . [ اَ دَ ] (ص نسبی ) منسوب به اندرون . باطنی و داخلی ضد بیرونی . (از ناظم الاطباء). داخلی . درونی : زاویه ٔ اندرونی (زاویه داخلی ). (فرهنگ فارسی معین ) : تا چون دشمن بیرونی برسد از دشمن اندرونی ایمن باشد. (مجالس سعدی ص 20).... که صدق اندرونی...
-
داخلی
لغتنامه دهخدا
داخلی . [ خ ِ ] (ص نسبی ) منسوب به داخل ، درونی . مقابل خارجی و بیرونی . اندرونی . باطنی .- استعمال داخلی ؛ خوردن و آشامیدن و حقنه (در دوا) .مقابل استعمال خارجی ، که اندرونی است . رجوع به داخلة شود.
-
زاویه ٔ اندرونی
لغتنامه دهخدا
زاویه ٔ اندرونی . [ ی َ / ی ِ ی ِاَ دَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) زاویه ٔ داخله . رجوع به زاویه ٔ داخله شود. || زاویه ٔ داخله مقابل زاویه ٔ خارجه از خطهای متوازی . رجوع به التفهیم بیرونی ص 14 و زاویه ٔ خارج ... از خطهای متوازی شود.
-
زاویه ٔ مقابله ٔ اندرونی
لغتنامه دهخدا
زاویه ٔ مقابله ٔ اندرونی . [ ی َ / ی ِ ی ِ م ُ ب ِ ل َ / ل ِ ی ِ اَ دَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) آن زاویه داخلی است که در مقابل زاویه ٔ خارج از مثلث واقع است . رجوع به التفهیم بیرونی ص 13 و زاویه ٔ خارجه ... از مثلث شود.
-
درونخانه
لغتنامه دهخدا
درونخانه . [ دَ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) خانه ٔ اندرونی ، در مقابل بیرونی . || به مجاز باطن و ضمیر و جان : از درونخانه کنم قوت چو نحل چون جهان راست زمستان چه کنم .خاقانی .
-
بتمان
لغتنامه دهخدا
بتمان . [ ] (اِخ ) ناحیتی است [ به ماوراء النهر ] اندر کوهها و شکستگی ها از حدود سروشنه ، و او را سه حد است : بتمان اندرونی و بتمان میانه و بتمان بیرونی . و این ناحیتی است باکشت و برز بسیار، و جای درویشان ، و اندر کوههای وی معدن نوشادرست بسیار. (از ح...
-
زاویه ٔ خارجه
لغتنامه دهخدا
زاویه ٔ خارجه .[ ی َ / ی ِ ی ِ رِ ج َ / ج ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) (... از مثلث ) چون یکی پهلو از مثلث بیرون آری ، زاویه ای بحاصل آید بیرون از مثلث و او را خارجه خوانند و هر یکی از آن دو زاویه مثلث که نه بر پهلوی خارجه باشد مقابله ٔ اندرونی خوانند...
-
درونی
لغتنامه دهخدا
درونی . [ دَ] (ص نسبی ) مقابل برونی . (از آنندراج ). درون . اندرون . اندرونی . (ناظم الاطباء). داخلی . مقابل بیرونی . خارجی . (یادداشت مرحوم دهخدا). || باطنی . مقابل بیرونی . ظاهری . (یادداشت مرحوم دهخدا). باطن . (ناظم الاطباء). معنوی . حقیقی . (ناظم...
-
حیاط
لغتنامه دهخدا
حیاط. [ ح َ ] (از ع ، اِ) محوطه و هر جای دیواربست و سرای و خانه و صحن خانه . (ناظم الاطباء). صحن و گشادگی خانه . در تداول فارسی ، فضائی وسیع و بی سقف که اطاقها بر طرفی یا چند طرف آن بنا شده است .- حیاط آشپزخانه .- حیاط اندرونی .- حیاط بیرونی .- حی...
-
زندرونی
لغتنامه دهخدا
زندرونی . [ زَ دَ ] (ص نسبی ) مخفف ِ «از اندرونی ». درونی : و بباید دانست که اگر در اندامهای زندرونی چون جگر و سینه آماس صلب یا نرم باشد ماءالعسل زیان دارد. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ، یادداشت بخط مرحوم دهخدا). اسباب زکام و نزله دو نوع است : یکی زندرونی و ...
-
ده نو
لغتنامه دهخدا
ده نو.[ دِه ْ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شراء پایین بخش وفس شهرستان اراک . واقع در 37هزارگزی جنوب باختری کمیجان سر راه عمومی خنداب به میلاجرد. دارای 125 تن سکنه . آب از رودخانه ٔ شراء. راه آن اتومبیل رو. در این ده از طرف مالک محل بیمارستان 25 تخت...
-
گرگانج
لغتنامه دهخدا
گرگانج . [ گ ُ ن َ ] (اِخ ) نام دارالملک ولایت خوارزم است . (برهان ) (غیاث اللغات ). معرب آن جرجانیه و ترکان ارگنج خوانند. (برهان ). شهری است که دارالملک خوارزم و مرکز حکومت خوارزمشاهیان بوده به اورگنج مشهور شده و در دولت سلطان محمد خوارزم شاه کمال آ...
-
بالان
لغتنامه دهخدا
بالان . (اِ) تله ٔ جانوران . (برهان قاطع) (فرهنگ رشیدی ) (فرهنگ لغات شاهنامه ) (انجمن آرای ناصری ). تله ای که بدان جانوران گیرند.(ناظم الاطباء). صاحب انجمن آرا گوید: از اینجاست کسی که مجرب در امور باشد و به مصائب گرفتار شود او راگرگ بالان دیده گویند ...