کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیرم خواجه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بیرم خواجه
لغتنامه دهخدا
بیرم خواجه . [ ب َ رَ خوا / خا ج َ ] (اِخ ) رجوع به بیرام خواجه و تاریخ ادبیات ادوارد براون ج 3 ص 435 شود.
-
واژههای مشابه
-
علی بیرم
لغتنامه دهخدا
علی بیرم . [ ع َ ی ِ ب َ رَ ] (اِخ ) ابن حسن بن صدقه ٔ مصری الاصل یمانی حنفی ، مشهور به امام بیرم پاشا. محدث بود. او راست : ادراک الحقیقه فی تخریج أحادیث الطریقة المحمدیة، که در سال 1050 هَ . ق .از تألیف آن فراغت یافت . (از معجم المؤلفین بنقل از ک...
-
بیرم تونسی
لغتنامه دهخدا
بیرم تونسی . [ ب َ رَ م ِ ن ِ / ن ُ ] (اِخ ) (... اول ) (1130 - 1314 هَ . ق .) محمدبن حسام ، از تبار بیرم فرمانده عثمانی است که در سال 981 هَ . ق . بفرماندهی سنان پاشا به تونس آمد. از این خاندان عده ٔ بسیاری از اهل فضل و دانش برخاسته اند. محمدبیرم او...
-
بیرم ثالث
لغتنامه دهخدا
بیرم ثالث . [ ب َ رَ م ِ ل ِ ] (اِخ ) محمد بیرم ثالث از خاندان بیرم تونس متولد 1201هَ .ق . وی در سال 1229 هَ . ق . به سمت مفتی و شیخ الاسلامی و در سال 1247 هَ . ق . به نقیب الاشرافی منصوب شد و در 1259 هَ . ق . درگذشت . (از معجم المطبوعات ).
-
بیرم ثانی
لغتنامه دهخدا
بیرم ثانی . [ ب َ رَ م ِ ] (اِخ ) محمد بیرم ثانی از خاندان بیرم تونس متولد در 16 ذی القعده 1166 هَ . ق . وی در سال 1193 بسمت قضا و در سال 1206 به نقیب الاشرافی و مفتی و در سال 1215 به شیخ الاسلامی منصوب گردید و در16 ربیعالاول 1216 هَ . ق . درگذشت . ا...
-
بیرم خامس
لغتنامه دهخدا
بیرم خامس . [ ب َ رَ م ِ م ِ ] (اِخ ) نام او محمد است . در سال 1256 هَ . ق . در شهر تونس متولد شد و در سال 1307 بقاهره درگذشت . تحصیلات خود را در دانشگاه زیتونه (تونس ) بسال 1288 بپایان رسانید ودر آن دانشگاه بعنوان مدرس منصوب گردید و در 1291 هَ . ق ....
-
بیرم خان
لغتنامه دهخدا
بیرم خان . [ ب َ رَ ] (اِخ ) رجوع به بیرام خان شود.
-
بیرم علیخان
لغتنامه دهخدا
بیرم علیخان . [ ب َ رَ ع َ ] (اِخ ) (قلعه ٔ...) در ناحیه ٔ جنوبی مرو قدیم قلعه ای است بسیار قدیمی بطول 900 ذرع و عرض 600 ذرع که بنا بگفته ٔ ژوکوفسکی آخرین کار بیرم علی خان بوده است ولی بطور کلی نام بیرم به کلیه ٔ آثار مخروبه ٔمرو قدیم اطلاق میگردد. (...
-
بیرم علیخان
لغتنامه دهخدا
بیرم علیخان . [ ب َ رَ ع َ ] (اِخ ) بیرام علیخان . حاکم مرو (1197-1200 هَ . ق . / 1782-1873 م .). پدر او از قبیله ٔ عزالدین لو از خاندان قاجار بوده است که در زمان شاه عباس اول در مرو حکومت میکرده اند. مادرش از قبیله ٔ سلرترکمان بود. بیرم علی خان در ت...
-
جستوجو در متن
-
سلطانی
لغتنامه دهخدا
سلطانی . [ س ُ ] (ص نسبی ) منسوب به سلطان : ز تو داد نایافته کس ندانم ز سلطانی و شهری و روستایی . فرخی (دیوان چ دبیرسیاقی ص 395).اسبان بمرغزار فرستادند و اشتران سلطانی .(تاریخ بیهقی ص 362). دیگر روز سوی خراسان رفت با چهار سوار سلطانی . (تاریخ بیهقی چ...
-
زمرد
لغتنامه دهخدا
زمرد. [ زُ م ُرْ رُ ] (معرب ، اِ) معرب «سماراگدوس » یونانی .محمدمعین آرد: یکی از سنگهای قیمتی به رنگ سبز و آن هرچه بزرگتر باشد گرانبهاتر است . قدما می پنداشتند که نظر بر زمرد چشم افعی را کور کند. (فرهنگ فارسی معین ). از سنگهای قیمتی و با رنگی سبز و ز...
-
ا
لغتنامه دهخدا
ا. [ اِ ] (حرف ) همزه ٔ مکسوره در بعض کلمات گاهی افزوده و گاه حذف شود، معروفتر وقت را اصلی و غیرمعروف را مخفف یا مثقل توان گفت : براهیم و ابراهیم : دعوی کنند گرچه براهیم زاده ایم چون نیک بنگری همه شاگرد آزرند. ناصرخسرو.علی بِن ْ براهیم از شهر موصل بی...
-
آب
لغتنامه دهخدا
آب . (اِ) (اوستائی آپ ap، سانسکریت آپ َ apa، پارسی باستانی آپی api، پهلوی آپ ap) مایعی شفاف بی مَزه و بوی که حیوان از آن آشامد و نبات بدان تازگی و تری گیرد. و آن یکی از چهار عنصر قدماست و به عربی آن را ماء و بلال خوانند. و ابوحیّان و ابوالحیوة و ابوا...