کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیرانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بیرانی
لغتنامه دهخدا
بیرانی . (حامص ) ویرانی . خراب . (یادداشت ). و رجوع به ویرانی شود.
-
بیرانی
لغتنامه دهخدا
بیرانی . (ص نسبی ) منسوب است به بیران از قرای نسف . (از معجم البلدان ).
-
بیرانی
لغتنامه دهخدا
بیرانی . [ ب َ ] (ص نسبی ) منسوب به بیران از توابع اندلس . ابوحفص عمربن حسن بن عبدالرزاق بیرانی نفری از آنجاست . (از معجم البلدان ).
-
جستوجو در متن
-
خراب
لغتنامه دهخدا
خراب . [ خ َ ] (ع مص ) ویران شدن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از تاج المصادر زوزنی )(دهار). || (اِمص ) ویرانی . بیرانی . (از منتهی الارب ) (یادداشت بخط مؤلف ) (دهار) : ز مهر و کین تو چرخ و فلک گوهر ساخت که هر دو مایه ٔ عمران شد و اصل خراب ...