کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیداری از خواب و خیال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
بیداری کشیدن
لغتنامه دهخدا
بیداری کشیدن . [ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) بخواب نرفتن . خوابیدن نتوانستن .
-
جستوجو در متن
-
مطاف
لغتنامه دهخدا
مطاف . [ م َ ] (ع مص ) (از «طی ف ») آمدن خیال در خواب . (منتهی الارب ) (دهار) (از ناظم الاطباء).آمدن خیال در خواب و وسوسه . (تاج المصادر بیهقی ).
-
خواب و خیال
لغتنامه دهخدا
خواب و خیال . [ خوا / خا ب ُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) وهم . خیال . توهم . (ناظم الاطباء).
-
طیف
لغتنامه دهخدا
طیف . [ طَ ] (ع اِ) خشم . غضب . || جنون . دیوانگی . || خیال . خیالة. (منتهی الارب ) (آنندراج ). پیکر خیالی محسوس غیرقابل لمس . شبح . صورت که به خواب بینند. (السامی )(مهذب الاسماء). || وسوسه . و منه : اذا مسهم طیف من الشیطان . (منتهی الارب ) (آنندراج ...
-
خواب پریشان
لغتنامه دهخدا
خواب پریشان . [ خوا / خا ب ِ پ َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خواب موحش . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). رؤیای هولناک . (از ناظم الاطباء) : به بیداری خیال زلف خوبان می کندشب راز بس پیوسته بیند چشم من خواب پریشان را. غنی (از آنندراج ). || خوابی که با بیداری...
-
خواب و بیدار
لغتنامه دهخدا
خواب و بیدار. [ خوا / خا ب ُ ] (ص مرکب ) پارچه یا مخملی که قسمتی از پود و خمل آن مایل بسویی و قسمتی مایل بسوی دیگر است : مخمل خواب و بیدار. (یادداشت بخط مؤلف ). || بین بیداری و خواب است . بین نوم و یقظه . هنوز خواب تمام فرونگرفته .
-
خواب جاوید
لغتنامه دهخدا
خواب جاوید. [ خوا / خا ب ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خواب دائمی . کنایه از مرگ است که بیداری ندارد. (انجمن آرای ناصری ). خواب جاودانی .
-
نعاس
لغتنامه دهخدا
نعاس . [ ن ُ ] (ع مص ) غنودن . (غیاث اللغات ) (زوزنی ) (دهار). به خواب شدن . (از منتهی الارب ) (غیاث اللغات ) (آنندراج ). چیره شدن نعاس بر شخص . (از متن اللغة). نعس . (ناظم الاطباء). رجوع به نَعس شود. || (اِمص ، اِ) غنودگی . (غیاث اللغات ) (آنندراج )...
-
سهاد
لغتنامه دهخدا
سهاد. [ س ُ ] (ع مص ) بی خوابی . (غیاث ) (آنندراج ) (نصاب الصبیان ). بی خواب شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ). بیداری و درماندگی از خواب . (ناظم الاطباء).
-
بیاد
لغتنامه دهخدا
بیاد. (اِ مرکب ) بیداری و هشیاری که نقیض خواب و مستی است . (برهان )(آنندراج ) (انجمن آرا) (ناظم الاطباء) (رشیدی ). این کلمه را سروری بمعنی بیداری مقابل خواب آورده و غلط است چه یاد بمعنی بیداری است و بیاد بمعنی به بیداری و در بیداری است . (یادداشت بخط...
-
نیمه خواب
لغتنامه دهخدا
نیمه خواب . [ م َ / م ِخوا / خا ] (ص مرکب ) آنکه به خواب رفته ولی نه کاملاً. (فرهنگ فارسی معین ). که بین خواب و بیداری است .
-
بین الیقظة
لغتنامه دهخدا
بین الیقظة. [ ب َ نَل ْ ی َ ظَ ] (ع ق مرکب ) میان خواب . در اثناء خواب : بین الیقظة والنوم ؛ میان خواب و بیداری .
-
خواب گرفتن
لغتنامه دهخدا
خواب گرفتن . [ خوا / خا گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) خواب بردن . خواب آمدن . (از آنندراج ) : بدان زنده که او هرگز نمیردبه بیداری که خواب او را نگیرد. نظامی .آنکه قرارش نگرفتی و خواب تا گل و نسرین بفشاندی نخست . سعدی (گلستان ).اسیر بند شکم را دو شب نگیرد خ...
-
خیال
لغتنامه دهخدا
خیال . [ خ َ ] (ع اِ) پندار. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ) (از اقرب الموارد). وهم . (ناظم الاطباء). ظن . (یادداشت مؤلف ). پندار و گمان . (از آنندراج ) : زنخدانی چون سیم وبر او از شبه خالی دلم برد و مرا کرد ز اندیشه خیالی . فرخی .ا...