کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیخه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بیخه
لغتنامه دهخدا
بیخه . [ خ َ/ خ ِ ] (اِ مرکب ) بیخ . اصل . (آنندراج ) : چنان بیخه و ریشه های متین که رگ رانده در مغز گاو زمین .ظهوری (از آنندراج ).
-
واژههای مشابه
-
بیخه احشام
لغتنامه دهخدا
بیخه احشام . [ خ َ اَ ] (اِخ ) ناحیه ای است در فارس . بیخه صحرای درازی را گویند که در میانه ٔ دو کوه افتاده باشد و این ناحیه در جانب مغربی شهر لار است درازای آن از قریه ٔبیرم تا ملائی شش فرسخ و پهنای آن از فرسخ و نیم بگذرد. قصبه آن بیرم است . (از فار...
-
بیخه فال
لغتنامه دهخدا
بیخه فال . [ خ َ ] (اِخ ) ناحیه ای است در فارس . برای آنکه با قصبه فال بلوک گله دار در یک بیخه افتاده است آنرا بیخه فال گویند میانه ٔ جنوب و مغرب لار است درازای آن از قریه ٔ کل تا چاه نوهفت فرسخ و نیم و پهنای آن از دو فرسخ نگذرد. قصبه ٔآن ناحیه اشکنا...
-
جستوجو در متن
-
کرز
لغتنامه دهخدا
کرز. [ ] (اِخ ) نام گروهی وحشی و چادرنشین . مسکن آنها کوهستان میانه بیخه ٔ احشام وبیخه ٔ فال لارستان در زمستان و تابستان است . معیشت آنها از شکار کوه و بزداری است . (فارسنامه ٔ ناصری ).
-
گاوبس
لغتنامه دهخدا
گاوبس . [ ب َ ] (اِخ ) (کوه ...)میانه ٔ قریه ٔ کل (کال ) ناحیه ٔ بیخه فال لارستان و قریه ٔ عماده ده ناحیه ٔ مضافات شهر لار. این کوه از بسیاری مار ضرب المثل است . (فارسنامه ٔ ناصری ج 2 ص 337).