کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیجاد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بیجاد
لغتنامه دهخدا
بیجاد. (اِ) مخفف بیجاده . یاقوت . و بعضی گویند سنگریزه ای است سرخ مانند یاقوت اما بسیار کم بها و او نیز کاه می رباید و بعضی گویند بیجاده آن است که پر مرغ را جذب کند. (برهان ) (از آنندراج ) (از انجمن آرا). جوهری است سرخ که مانند کهربا جذب کاه کند و گف...
-
جستوجو در متن
-
بیجاده
لغتنامه دهخدا
بیجاده . [ دَ / دِ ] (اِ) نوعیست از جوهر. طبیعت وی گرم و خشک و معدنش کوههای مشرق و کهربا و کاه ربای است و معنی ترکیبی بیجاده بی راه است چه جاده بتازی زبان راه فراخ است . (شرفنامه ٔ منیری ). بیجاده نوعی از یاقوت است . (برهان ). بیجاد. (صحاح الفرس ). ب...
-
شنگرف
لغتنامه دهخدا
شنگرف . [ ش َ گ َ] (اِ) شنجرف . سنجرف . زنجفر. زنجرف . سرخ و آن سرخی که بدان نویسند. (زمخشری ). زنجفر. (فرهنگ اسدی ). شقر. (بحر الجواهر) (دهار). شقرة. (منتهی الارب ). گیاهی است خاردار و بر زمین چسبیده ، بیخی سطبر و سرخ دارد.(رشیدی ) . معرب آن شنجرف ....
-
گونه
لغتنامه دهخدا
گونه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ) عارض و رخساره که به عربی خد گویند. (برهان قاطع) (فرهنگ جهانگیری ) (فرهنگ نظام ) (ناظم الاطباء) (فرهنگ شعوری ). مجازاً رخسار و چهره را گویند. (انجمن آرا). هریک از برجستگی دو جانب روی آدمی . (یادداشت مؤلف ). دو طرف صورت . لپ ...