کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیات عجم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
علی بیات
لغتنامه دهخدا
علی بیات . [ ع َ ب َ ] (اِخ ) دهی است کوچک از بخش شهریار شهرستان تهران . و دارای 27 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
-
کلاته بیات
لغتنامه دهخدا
کلاته بیات . [ ک َ ت ِ ب َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان زمج بخش ششتمد از شهرستان سبزوار. محلی کوهستانی و سردسیر است . سکنه 228 تن . آب آنجا از قنات و رودخانه و محصول آن غلات ، پنبه ، میوه ، ابریشم و شغل مردم زراعت و باغداری است . (از فرهنگ جغرافیایی ای...
-
صالح بیات
لغتنامه دهخدا
صالح بیات .[ ل ِ ح ِ ب َ ] (اِخ ) رجوع به صالح خان بیات ... شود.
-
قشلاق بیات
لغتنامه دهخدا
قشلاق بیات . [ ق ِ ب َ ] (اِخ ) دهی ازدهستان جاپلق بخش الیگودرز شهرستان بروجرد واقع در 36 هزارگزی شمال الیگودرز و کنار راه مالرو طبیب آباد به خان آباد. موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن معتدل است . سکنه ٔ آن 343 تن است . آب آن از قنات و محصول آن غلات ...
-
بیات ترک
لغتنامه دهخدا
بیات ترک . [ ب َت ِ ت ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رجوع به شور شود.
-
بیات شاهوردی
لغتنامه دهخدا
بیات شاهوردی . [ ب َ ت ِ وِ ] (اِخ ) طایفه ای از طوایف قشقایی . (جغرافیای سیاسی کیهان ص 80).
-
صالح خان بیات
لغتنامه دهخدا
صالح خان بیات . [ ل ِ ن ِ ب َ ] (اِخ ) وی بیگلربیگی فارس بود و هنگامی که سیدمحمد فرزند سیدداود پسر دختر شاه سلیمان صفوی در مشهد مدعی سلطنت شد، و شاهرخ پسرزاده ٔ نادر را کور و زندانی کرد وی را به سمت قورچی باشی گری گماشت و تا ورود او حاجی سیف الدین خا...
-
بیات ست علی
لغتنامه دهخدا
بیات ست علی . [ ب َ ت ِ س َ ع َ ] (اِخ ) طایفه ای از طوایف قشقایی . (جغرافیای سیاسی کیهان ص 80).
-
جستوجو در متن
-
نان
لغتنامه دهخدا
نان . (اِ) پهلوی : نان ، ارمنی : نکن (نان پخته در خاکستر) ، مأخوذ از پهلوی ، نیکان = پارسی : نیگان ، بلوچی : نگن و نظایر آن ، از ایرانی باستان : نگن ، منجی : نگهن ، کردی : نن ، نان ، زازا: نا ، نان ، دوجیکی : نن ، گیلکی : نان ، فریزندی ، یرنی و نطنز...