کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیابانیات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بیابانیات
لغتنامه دهخدا
بیابانیات . [ نی یا ] (ع اِ) رجوع به بیابانیان شود.
-
جستوجو در متن
-
بیابانیه
لغتنامه دهخدا
بیابانیه . [ نی ی َ / ی ِ ] (معرب ، ص نسبی ) مؤنث بیابانی . ج ، بیابانیات . (فرهنگ فارسی معین ).
-
بیابانیان
لغتنامه دهخدا
بیابانیان . (اِ مرکب ) ج ِ بیابانی ، بمعنی صحرانشین . رجوع به بیابانی شود. || ستاره هایی که در غیر مدار آفتاب و ماه واقع شده اند. (ناظم الاطباء ذیل بیابانیات ). کواکب قدر اول و دوم و سوم و منازل قمر. (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به بیابانی شود. || زنان ...
-
بیابانی
لغتنامه دهخدا
بیابانی . (ص نسبی ) بدوی و صحرایی . (ناظم الاطباء). بدوی . صحرایی . صحرانشین . (فرهنگ فارسی معین ). بادی . (ترجمان القرآن ) : کرد صحرانشین کوه نبردچون بیابانیان بیابان گرد. نظامی . || وحشی و بی تربیت . (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ) : یکی از جای ...