کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بگشن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
بگشن آمدن
لغتنامه دهخدا
بگشن آمدن . [ ب ِ گ ُ م َ دَ ] (مص مرکب ) در طلب نر برآمدن حیوان . طالب نر شدن ماده . و رجوع به گشن شود.
-
جستوجو در متن
-
گشن آمدن
لغتنامه دهخدا
گشن آمدن . [ گ ُ م َ دَ ] (مص مرکب ) طالب نر شدن : غنجه ؛ زن بگشن آمده : ز دشت رم گله در هر قرانی بگشن آید تکاور مادیانی .نظامی .
-
ضبع
لغتنامه دهخدا
ضبع. [ ض َ ب َ ] (ع مص ) ضَبعة. نیک آرزومند گشن شدن ناقه ، و گاهی در زنان هم استعمال کنند. (منتهی الارب ). بگشن آمدن شتر ماده . (تاج المصادر). بگشن آمدن شتر. (زوزنی ).
-
ضبعة
لغتنامه دهخدا
ضبعة. [ ض َ ب َ ع َ ] (ع مص ) ضَبَع. نیک آرزومند نر شدن ناقه ، و گاهی در زنان نیز استعمال کنند. (منتهی الارب ). بگشن آمدن شتر. (زوزنی ). بگشن آمدن شتر ماده . (تاج المصادر).
-
اضباع
لغتنامه دهخدا
اضباع . [ اِ ] (ع مص ) بگشن آمدن اشتر ماده . (تاج المصادر بیهقی ). آرزومند شدن ناقه به فحل . (منتهی الارب ).
-
استحرام
لغتنامه دهخدا
استحرام . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بگشن آمدن خواستن گاو و میش و بره . (زوزنی ). به ایغر جستن درآمدن حیوانات . بگشن آمدن میش . (تاج المصادر بیهقی ). گشن خواه شدن : استحرمت ذات الظلف و الذئبة و الکلبة. (منتهی الارب ). || با حرمتی شدن که شکستن آن روا نباشد. (...
-
ضبعة
لغتنامه دهخدا
ضبعة. [ ض َ ب ِ ع َ ] (ع ص ) ضِباع . ضَباعی . ناقه ٔ آرزومند گشن . (منتهی الارب ). اشتری بگشن آمده . (مهذب الاسماء).
-
استقرام
لغتنامه دهخدا
استقرام . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) قرم گردیدن شتر جوان . (منتهی الارب ). بگشن آمدن شتر جوان . (زوزنی ). فحل و گشن شدن شتر جوان .
-
استجعال
لغتنامه دهخدا
استجعال . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بگشن آمدن نر ماده را. (تاج المصادر بیهقی ): استجعال کلبه ؛ گشن خواه شدن ماده سگ . (از منتهی الارب ). به ایغُر جستن درآمدن سباع ماده .
-
صراف
لغتنامه دهخدا
صراف . [ ص ِ ] (ع مص ) بگشن آمدن سگ ماده . (زوزنی ). خواهش نر کردن سگ ماده . خوسه شدن سگ ماده . (از منتهی الارب ). || مبادلة. صرافة. فان الصراف مزاولة الصرف بین العین و الورق فی التفاضل بین النقود المختلفة. (الجماهر ص 242). || (ص ، اِ) ج ِ صَریْفَة. ...
-
استعساب
لغتنامه دهخدا
استعساب . [ اِ ت ِ ] (ع مص )گشن خواه شدن مادیان . بگشن آمدن اسب . (تاج المصادر بیهقی ). گشن خواه شدن اسب ماده : استعسبت الفرس . (منتهی الارب ). || ناپسند داشتن چیز را از کسی : استعسب منه ؛ ناپسند داشت آنرا از وی . (منتهی الارب ).
-
استفحال
لغتنامه دهخدا
استفحال . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بگشن آمدن ماده . (زوزنی ). نر خواستن شتر ماده . || فحل نیکو و توانا جستن تا بچگان خوب و توانا زایند. || بزرگ شدن کار. (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). || نر گردید خرمابن .
-
اجعال
لغتنامه دهخدا
اجعال . [ اِ ] (ع مص ) مزد دادن . جُعل دادن . (منتهی الارب ). رشوه و پایمزد دادن . || فرودآوردن دیگ را از دیگپایه بدستمال . (منتهی الارب ). دیگ به رگوی از دیگدان فروگرفتن . (تاج المصادر): اجعل القدر. || گشن خواه شدن ماده . (منتهی الارب ). نَر جُستن ....
-
استقراع
لغتنامه دهخدا
استقراع . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) گشن بعاریت خواستن از کسی . (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ). || گشن خواه شدن شتر ماده یا ماده گاو. (منتهی الارب ). نر خواستن ماده گاو. بگشن آمدن ماده گاو. (تاج المصادر بیهقی ). || سخت شدن سم ستور. || رفتن خمل شکنبه . (...