کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بگتاش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بگتاش
لغتنامه دهخدا
بگتاش . [ ب ِ ] (ترکی ، اِ مرکب ) مرکب است از لفظ بگ که مخفف بیگ است که بترکی بمعنی صاحب و امیر باشد وتاش بمعنی غلام پس بمعنی مجموعه ٔ صاحب غلامان است و میتواند که بمعنی هم خداوند باشد چه در ترکی لفظ تاش وداش برای اشتراک آید. (غیاث ). رجوع به بکتاش ش...
-
واژههای مشابه
-
بگتاش آباد
لغتنامه دهخدا
بگتاش آباد. [ ب ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان میاندربند بخش مرکزی شهرستان کرمانشاه . سکنه ٔ آن 170 تن . آب آن از رودخانه ٔ رازآور و محصول آن غلات ، حبوب ، برنج ، چغندرقند، توتون است . شغل اهالی زراعت . (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
جستوجو در متن
-
بکتاش
لغتنامه دهخدا
بکتاش . [ ب َ ] (اِخ ) نام پهلوانی دلیر که شیخ سعدی در گلستان از وی ذکر می کند. (ناظم الاطباء). و رجوع به بگتاش شود.
-
بکتاش
لغتنامه دهخدا
بکتاش . [ ب َ] (اِخ ) نام یکی از پادشاهان خوارزم و گویند به این معنی ترکی است . (برهان ) (از غیاث ) (ناظم الاطباء) (ازشرفنامه ٔ منیری ). و رجوع به بگتاش شود : بر قیاس شاه مشرق کار سلان خان سخاست دیدن بکتاش و بغرا برنتابد بیش از این .خاقانی .
-
بکتاش
لغتنامه دهخدا
بکتاش . [ ب َ ] (ترکی ، اِ)بزرگ ایل و طایفه . (انجمن آرا). || هریک از خادمان یک امیر. (فرهنگ فارسی معین ) : چه خوش گفت بکتاش با خیل تاش چو دشمن خراشیدی ایمن مباش . سعدی (از انجمن آرا).و رجوع به بگتاش شود.