کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بگ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بگ
لغتنامه دهخدا
بگ . [ ب َ / ب ِ ] (ترکی ، اِ) مأخوذ از بیک ترکی و در سابق یکی از القاب بزرگ بوده که به امیران و سرداران میداده اندمثل آنکه اخیراً در ممالک عثمانی چنین بود و پادشاه را خان و سردار بزرگ را بگ می گفته اند ولی الحال از القاب پست بشمار آید. (ناظم الاطبا...
-
واژههای مشابه
-
بگ دانه
لغتنامه دهخدا
بگ دانه . [ ب َ ن ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان کوه مره سرخی بخش مرکزی شهرستان شیراز. سکنه ٔ آن 250 تن . آب آن از چشمه و محصول آن میوه ، برنج و لبنیات است . شغل اهالی زراعت و باغداری . (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
-
خرم بگ
لغتنامه دهخدا
خرم بگ . [خ ُرْ رَ ب َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ریوند بخش حومه ٔ شهرستان نیشابور واقع در سه هزارگزی باختر نیشابور. این دهکده در جلگه واقع است با آب و هوای معتدل . آب آن از قنات و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافی...
-
جستوجو در متن
-
دریابگ
لغتنامه دهخدا
دریابگ . [ دَرْ ب َ ] (اِ مرکب ) (از: دریای فارسی + بگ ترکی ) دریابیگ . رجوع به دریابیگ شود.
-
دریابگی
لغتنامه دهخدا
دریابگی . [ دَرْ ب َ ] (حامص مرکب ) (مرکب از دریای فارسی + بگ ترکی + ی حاصل مصدر) دریابیگی . رجوع به دریابیگی شود.
-
لوئی
لغتنامه دهخدا
لوئی . (اِخ ) لوئی دوم . لو بِگ فرزند شارل لوشو و ارمان ترود، مولدکمپپین در 846 م . پادشاه فرانسه از 877 تا 879 م .
-
بازپند
لغتنامه دهخدا
بازپند. [ پ َ] (اِ) قسمی باز است . (یادداشت مؤلف ) : گر ز ره پند او داد دهد داد بگ چوژه ز بن برکند شهپر بر بازپند.سوزنی .
-
بابوج
لغتنامه دهخدا
بابوج .(معرب اِ) بابوجه . ج ، بوابیج . شکل معمولی کلمه ٔ فارسی است که در زبان عرب داخل شده است همچنانکه ، بگ ، در زیر کلمه ٔ پانتوفل بدست میدهد. (دزی ج 1 ص 47).
-
باربک
لغتنامه دهخدا
باربک . [ ب َ / ب ِ ] (اِ مرکب ) بمعنی امیر اعظم که او هر وقت که خواهد بدرگاه پادشاه بار یابد، و این مرکب است از بار که بمعنی دخل است و از بگ بالکسر که مخفف بیگ است بمعنی صاحب و امیر، و این لفظ را بفتح بای ثانی نیز نوشته اند که بگ بالفتح بمعنی امیر و...
-
نصرةالدین
لغتنامه دهخدا
نصرةالدین . [ ن ُ رَ تُدْ دی ] (اِخ ) ارسلان آبه خاصه بگ ، ملقب به نصرةالدین سومین امرای احمدیلی است که در قرن ششم حکمرانی مراغه را در دست داشتند. رجوع به تاریخ ادبیات در ایران ، دکتر صفا ج 2 ص 44 شود.
-
ابوالحرث
لغتنامه دهخدا
ابوالحرث . [ اَ بُل ْ ؟ ] (اِخ ) ارسلان بن عبداﷲ بساسیری ، مملوک بهاءالدولةبن عضدالدولةبن بویه . مقدم اتراک بغداد. او در بغداد بر قائم بامراﷲ خروج کرد دو خطبه بنام مستنصر عبیدی صاحب مصر گردانید و در جنگ با طغرل بگ سلجوقی کشته شد (451 هَ . ق .) و قائم...
-
جانبولاطزاده
لغتنامه دهخدا
جانبولاطزاده . [ جام ْ دَ / دِ ] (اِخ ) وی در زمان سلطان احمدخان اول والی حلب بود و در لشکری که بسوی ایران فرستاده شد شرکت کرد ولی سردار همان لشکر چون به وی بدگمان شد او را کشت (1014 هَ .ق .). برادران او علی بگ و حضربگ با لشکری که همراه ایشان بود بعص...
-
باغ باشوئیه
لغتنامه دهخدا
باغ باشوئیه . (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان مسکون بخش جبال بارز شهرستان جیرفت که در 9 هزارگزی شمال مسکون و یکهزارگزی خاور شوسه ٔ بم به سبزواران واقع است و 45 تن سکنه دارد. مزارع رز جمهوری و پشت قلعه ، و برآب ، و روگود، و ده بگ جزء این ده است . (از فر...