کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بک و لک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بک و لک
لغتنامه دهخدا
بک و لک . [ب ُ ک ُ ل ُ ] (ترکیب عطفی ) پک و لک . لک و پک . از اتباع است همچون خان ومان و تارومار، بمعنی ناهموار و درشت . (برهان ) (از ناظم الاطباء) (از انجمن آرا). بک لک . (از آنندراج ). || بی عقلی . بی هنری . (برهان ) (ناظم الاطباء). از قبیل توابعان...
-
واژههای مشابه
-
روحی بک
لغتنامه دهخدا
روحی بک . [ ب َ / ب ِ ] (اِخ ) رجوع به خالدی قدسی ، محمد در این لغت نامه شود.
-
رفعت بک
لغتنامه دهخدا
رفعت بک . [ رِ ع َ ب َ ] (اِخ ) نام 3 تن از گویندگان متأخر ترک : 1- علی رفعت بک - متوفای 1243 هَ . ق . 2- خلیل ابراهیم - متوفای 1251 هَ . ق . 3- عبدالرحمن - متولد 1223 هَ . ق . (از قاموس الاعلام ترکی ج 3). برای اطلاع بیشتر رجوع به مأخذ بالا شود.
-
بالبان بک
لغتنامه دهخدا
بالبان بک . [ ل َ ب َ ] (اِخ ) (بلبان بک ) از رجال معروف دربار سلطان عثمان غازی مؤسس دولت عثمانی است . رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود.
-
بک ء
لغتنامه دهخدا
بک ء. [ ب َ ک ْءْ ] (ع مص ) بُک ْء کم شیر شدن ماده شتر. (ناظم الاطباء). کم شیر شدن ناقه . (منتهی الارب ) (آنندراج ). بکوء، بکاءة، بک ء. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). اندک شیر شدن . (تاج المصادر بیهقی ). || کم شدن آب چاه . || کم شدن اشک چشم کسی . || ...
-
حسن بک
لغتنامه دهخدا
حسن بک . [ ح َ س َ ب َ ] (اِخ ) حسن بیک . رجوع به حسن بیک شود.
-
حمزه بک
لغتنامه دهخدا
حمزه بک . [ ح َ زَ ب َ ] (اِخ ) پسرعموی اوزون حسن معروف که مؤسس دولت آق قیوغی بود. بعد از پدرش قره عثمان ازطرف دولت تیموری در دیاربکر قریب چهل سال فرمانروائی داشت در سال 872 هَ . ق . درگذشت . (قاموس الاعلام ).
-
طلعت بک حرب
لغتنامه دهخدا
طلعت بک حرب . [ طَ ع َ ب َ ح َ ] (اِخ ) محمد. از نویسندگان معاصر مصر است . (معجم المطبوعات ج 2).
-
کاظم بک میرزا
لغتنامه دهخدا
کاظم بک میرزا. [ ظِ ب َ ](اِخ ) میرزا کاظم بک . استاد در بطرسبرج (پترزبورگ ) او راست : مفتاح کنوز القرآن فی الکشف عن کلمات القرآن (بطرسبرج 1859). (معجم المطبوعات ج 2 ستون 1826).
-
ملن بک سن ژان
لغتنامه دهخدا
ملن بک سن ژان . [ م ُ لَم ْ ب ِ س َ ] (اِخ ) بلوکی است در «برابانت » بلژیک ، خارج شهر بروکسل که 66300 تن سکنه دارد. (از لاروس ).
-
ده نو حاج بدل بک
لغتنامه دهخدا
ده نو حاج بدل بک . [ دِه ْ ن َ ب َ دَ ب َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دربقاضی بخش حومه ٔ شهرستان نیشابور. واقع در 2هزارگزی خاور نیشابور. دارای 453 تن سکنه . آب آن از قنات تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
جستوجو در متن
-
بکخیان
لغتنامه دهخدا
بکخیان . [ ب َ ] (اِ) بی هنر و خودآرای باشد و آنرا لک نیز گویند چنانکه لک و بک مشهور است . (جهانگیری ).
-
حج
لغتنامه دهخدا
حج . [ ح َج ج / ح ِج ج ] (ع مص ) آهنگ کردن . (منتهی الارب ). آهنگ کردن به چیزی . القصد الی الشی ٔ المعظم . (تعریفات جرجانی ص 56). قصد. (ترجمان القرآن جرجانی ) (منتهی الارب ). قصد کردن . (ترجمان القرآن ). || تردد. آمدوشد کردن با کسی . بسیار آمدورفت کر...