کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بک اپ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
کامل بک
لغتنامه دهخدا
کامل بک . [ م ِ ب َ ] (اِخ ) از شعرای متأخر عثمانی برادر فاضل بک و نوه ٔ طاهر عمر است ... به سن جوانی بدرود حیات گفت . (از قاموس الاعلام ترکی ).
-
ساقی بک
لغتنامه دهخدا
ساقی بک . [ ب َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سرولایت بخش سرولایت شهرستان نیشابور، واقع در 3هزارگزی جنوب باختری چکنه ٔ بالا. کوهستانی و هوایش معتدل ، آبش از قنات و محصولش غلات است و 94تن سکنه دارد که به زراعت و کرباس بافی میگذرانند. راه آن مالرو است . (...
-
غالب بک
لغتنامه دهخدا
غالب بک . [ ل ِ ب َ ] (اِخ ) پسر دوم صدر اسبق ادهم پاشای مرحوم است . وی پس از تحصیل السنه و ادبیات شرقی و زبان فرانسه و علوم جدیده به زمره ٔ منشیان دربار درآمد و بعداً سمت معاونت شورای دولت را یافت ، و آنگاه به عضویت دائره ٔ تنظیمات نایل گردید و عاقب...
-
یحیی بک
لغتنامه دهخدا
یحیی بک . [ ی َح ْ یا ب َ ] (اِخ ) یکی از شعرای بزرگ و برگزیده ٔ عثمانی است . در قرن دهم هجری می زیست و از نژاد آرناؤد و منسوب به طایفه ٔ دوشرمه بود. به اجاق ینی چری درآمد و سمت تولیت و زعامت یافت . وی مردی مبادی آداب و خوش اخلاق و صاحب سیف و قلم بو...
-
جل بک
لغتنامه دهخدا
جل بک . [ ج ُ ب َ ] (اِ مرکب ) جلبک . چیزی باشد سبز مانند ابریشم که در روی آبها بهم میرسد. و بعربی طحلب خوانند. (برهان ). خزه . خمزه . جل وزغ .
-
پیرزینل بک
لغتنامه دهخدا
پیرزینل بک . [ زَ ن َ ب َ ] (اِخ ) دهی از دهستان تکمرال بخش شیروان شهرستان قوچان واقع در 22 هزارگزی شمال باختری شیروان ، سر راه مالرو عمومی شیروان . کوهستانی ، سردسیر. دارای 125 تن سکنه آب آن از قنات . محصول آنجا غلات و بنشن و تریاک . شغل اهالی زراعت...
-
تحسین بک
لغتنامه دهخدا
تحسین بک . [ ت َ ب َ ] (اِخ ) (حاج حسن ...) از مردم قبرس بود. وی بسال 1239 هَ . ق . به مکه رفت و به در سعادت رفت و در آنجا به تدریس پرداخت و به عضویت مجلس والا رسید و در سال 1269 به قاضی عسکری رسید. و به ترکی شعر میگفت . (از قاموس الاعلام ترکی ).
-
تحسین بک
لغتنامه دهخدا
تحسین بک . [ ت َ ب َ ] (اِخ ) از شعرای متأخر عثمانی و چند گاهی منشی صدراعظم بود و بسال 1223 هَ . ق . کشته شد. و به ترکی شعر میگفت . (از قاموس الاعلام ترکی ).
-
حصارحسن بک
لغتنامه دهخدا
حصارحسن بک . [ ح ِ ح َ س َ ب َ ] (اِخ ) قصبه ای جزء دهستان بهنام عرب بخش ورامین شهرستان تهران . واقع در هیجده هزارگزی جنوب خاور ورامین . سردسیر. دارای 1749 تن سکنه میباشد. فارسی زبانند. از قنات مشروب میشود. محصولات آنجا صیفی ، چغندر قند، باغات میوه ....
-
روحی بک
لغتنامه دهخدا
روحی بک . [ ب َ / ب ِ ] (اِخ ) رجوع به خالدی قدسی ، محمد در این لغت نامه شود.
-
رفعت بک
لغتنامه دهخدا
رفعت بک . [ رِ ع َ ب َ ] (اِخ ) نام 3 تن از گویندگان متأخر ترک : 1- علی رفعت بک - متوفای 1243 هَ . ق . 2- خلیل ابراهیم - متوفای 1251 هَ . ق . 3- عبدالرحمن - متولد 1223 هَ . ق . (از قاموس الاعلام ترکی ج 3). برای اطلاع بیشتر رجوع به مأخذ بالا شود.
-
نجاتی بک
لغتنامه دهخدا
نجاتی بک . [ ن ِ ب َ ] (اِخ ) شاعر غنائی ترک و صاحب دیوان است . وی به سال 1509 م . درگذشت . (از اعلام المنجد).
-
لاجین بک
لغتنامه دهخدا
لاجین بک . [ ب َ ] (اِخ ) نام یکی از سرداران مقدّم قرلغان مقیم ماوراءالنهرکه با پسران یبغوخان از سمرقند بگریختند و بشکایت نزد ایل ارسلان خوارزمشاه آمدند و خوارزمشاه پس از استمالت ایشان به سمرقند لشکر کشید و خان را مغلوب ساخت و امرای قرلغ را به احترام...
-
اجه بک
لغتنامه دهخدا
اجه بک . [ ] (اِخ ) یکی از رجال و مشاهیر قضات عثمانی بدربار سلطان اورخان غازی . او بمعیت شهزاده سلیمان پاشا به روم ایلی شد و بولایر و نواحی اطراف آن را فتح کرد و سپس بهمراهی غازی فاضل بفتح کلی بولی مأمور شد و شهر مذکور را با اراضی مجاور آن تسخیر کرد...
-
ادریس بک
لغتنامه دهخدا
ادریس بک . [ اِ ب َ ] (اِخ ) راغب بن اسماعیل پاشا. راغب ناظر وزارت داخله و رئیس مجلس نظار و یکی از وجهای ملت مصر و افاضل آن مملکت بود. مولد او بقاهره است . چون بزاد برآمد و علائم ذکاء در او پدید شد پدر وی بزرگترین استادان از مصریان و بیگانگان را بتعل...