کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بکور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بکور
لغتنامه دهخدا
بکور. [ ب َ ] (ع اِ) باران اول وسمی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ج ، بُکُر. (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از آنندراج ). || خرمابن زودرس . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). خرمابن زودرس . ج ، بُکُر. (ناظم الاطباء) (ازآنندراج ) (از اقرب المو...
-
بکور
لغتنامه دهخدا
بکور. [ ب ُ ] (ع مص ) پگاه برخاستن و در بامداد رفتن . (غیاث ). پگاه برخاستن و بامداد کردن و بامداد رفتن ، و الفعل من نصر یقال : بکر علیه و الیه و فیه ؛ یعنی آمد او را بامداد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). پگاه برخاستن و بامداد کردن و بامداد رفتن . (...
-
جستوجو در متن
-
پگاه خیزی
لغتنامه دهخدا
پگاه خیزی . [ پ َ / پ ِ ] (حامص مرکب ) سحرخیزی . بکور.
-
بکر
لغتنامه دهخدا
بکر. [ ب ُ ] (ع اِ)ج ِ بَکور و باکور و باکورة. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به مفردهای کلمه شود.
-
بامداد کردن
لغتنامه دهخدا
بامداد کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) صبح زود برخاستن . شبگیرکردن . بُکور. (تاج المصادر بیهقی ). ابتکار. (تاج المصادربیهقی ). فکع. (منتهی الارب ). ابکار. (تاج المصادر بیهقی ). تصبیح . (دهار). غُدوّ. (تاج المصادر بیهقی ). تبکیر. (تاج المصادر بیهقی ). اغ...
-
پگه خیزی
لغتنامه دهخدا
پگه خیزی . [ پ َ / پ ِ گ َ ] (حامص مرکب ) مخفف پگاه خیزی . سحرخیزی . بُکور : چون غراب اندر پگه خیزی علم بیرون زنیم سوی طاوسان بستانی هزار آوا و من . اثیر اخسیکتی .بخت بیدارت خراسان سحرگه خیز راازپگه خیزی که هست از چشم صبح انداخته . انوری .آنکه چون صب...
-
باکر
لغتنامه دهخدا
باکر. [ ک ِ ] (ع ص ، اِ) بامداد. (ناظم الاطباء). علی الصباح . (آنندراج ). ابتدای صبح . پگاه : خرج الی المسجدباکراً و الی الصلاة فی اول وقتها؛ پگاه بسوی مسجد رفت و نماز اول وقت گزارد. (از تاج العروس ). بُکرَة. اتاه باکراً؛ یعنی بامداد. (از اقرب الموار...
-
بامداد
لغتنامه دهخدا
بامداد. (اِ مرکب ) داده ٔ بام . آفریده ٔ فروغ . بخشیده ٔ روشنائی . داده ٔ صبح . || بام . گاه صبح . صبحگاهان . مقابل مساء. بُکرَة. (ترجمان القرآن ). وقت طلوع فجر. پیش از طلوع آفتاب . (آنندراج ). صبیحة. صباح . صدیع. صریم . (منتهی الارب ). غدوة. بکرة. (...
-
بیضا
لغتنامه دهخدا
بیضا. [ ب َ / ب ِ ] (از ع ، ص ) مأخوذ از بیضاء تازی . (ناظم الاطباء). رجوع به بیضاء شود : گوهر حمرا کند از لؤلؤ بیضای خویش گوهر حمرا کسی از لؤلؤ بیضا کند. منوچهری .طوطی ری عذرخواه ری بس است سوی طوطی قند بیضایی فرست . خاقانی .کعبه را باشد کبوتر د...
-
ابوالطیب
لغتنامه دهخدا
ابوالطیب .[ اَ بُطْ طَی ْ ی ِ ] (اِخ ) مصعبی . محمدبن حاتم از وزراء و شعرای سامانیان و صاحب دیوان رسالت و ممدوح رودکی است . ثعالبی گوید: کان فی جمیع ادوات المعاشرة و المنادمة و آلات الریاسة و الوزارة علی ما هو معروف مشهور و کانت یده فی الکتابة ضرةالب...
-
پگاه
لغتنامه دهخدا
پگاه . [ پ َ / پ ِ ] (اِ مرکب ، ق مرکب ) بگاه . سخت زود.زود (بامداد). سپیده دم . سفیده ٔ صبح . صبح زود. صبح نخستین . صبح صادق . سَحر. سرگاه . بَکر. بُکرَة. فجر.عُجسَة. غدوة. غداة. غدیّة. (منتهی الارب ) : سپهبدش را گفت [ خاقان چین ] فردا پگاه بخواه از...