کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بچکله پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بچکله
لغتنامه دهخدا
بچکله . [ ب َ ک َ ل َ / ل ِ ] (اِ) کوزه ٔ سخت پخته . (فرهنگ شعوری ج 1). بجکله .بطری سنگی و خمره ٔ محکم جهت شراب . (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
بجکله
لغتنامه دهخدا
بجکله . [ ب َ ک َ ل َ / ل ِ ] (اِ) خم . || بچکله . (آنندراج ). خمره ٔ محکم جهت شراب . (ناظم الاطباء). || صراحی که در آن شراب نگهدارند. (آنندراج ). بطری سنگی . (ناظم الاطباء).