کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بِیُه بِیُه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
بیه
لغتنامه دهخدا
بیه . [ ] (اِخ ) ولایتی است از هندوستان که قمرالدین کرمانی داشته بود. رجوع به تاریخ جهانگشای جوینی ج 1 ص 112 شود.
-
بیه
لغتنامه دهخدا
بیه . [ ب َی ْه ْ ] (اِخ ) یا روستائی بیه . ناحیتی است بخراسان که قصبه ٔ آن سبزوار است . (حدود العالم ). ظاهراً صورتی از بیهه (= بیهق ) یا دگرگون شده ٔ آن کلمه باشد.
-
بیه
لغتنامه دهخدا
بیه . [ ب َی ْه ْ ] (ع مص ) دانستن . واقف گردیدن :باه له بیهاً. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء).
-
بیه پس
لغتنامه دهخدا
بیه پس . [ ی َ پ َ ] (اِخ ) قسمت غربی سرزمین گیلان آن سوی رودیان . مقابل بیه پیش یا این سوی رودیان . یکی از دو قسمت سابق سرزمین گیلان . قسمت شرقی سفیدرود را بیه پیش می گفتند و مرکزش لاهیجان بود و قسمت غربی را بیه پس و مرکزش رشت بود. بیه در لغت محلی ب...
-
بیه پیش
لغتنامه دهخدا
بیه پیش . [ ی َ ] (اِخ ) نام قدیم قسمتی از گیلان که شامل لاهیجان و نواحی آن میشده و سفیدرود فاصل میان آن دو قسمت بوده که قسمت دیگر را بیه پس میگفتند. این سوی رودیان . (یادداشت لغت نامه ). رجوع به بیه پس شود.