کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بَشَن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
بشن
لغتنامه دهخدا
بشن . [ ] (اِخ ) (کی ...) نیای لهراسب . لهراسب بن اروندشاه بن کی بشن بن کیقباد. رجوع به تاریخ گزیده چ عکسی 1328 هَ . ق . ص 95 لندن شود.
-
بشن
لغتنامه دهخدا
بشن . [ ب َ / ب َ ش َ ] (اِ). بمعنی قد و بالا باشد. (برهان ) (ناظم الاطباء) (از جهانگیری ) (شعوری ج 1 ورق 186). بمعنی قد و بالا و اندام و بدن آدمی آمده و بمعنی بر و سینه اصح است و از شیرازیان مکرر شنیده شده که در مقام برهنگی و گرسنگی گفته اند: نه بشن...
-
بشن
لغتنامه دهخدا
بشن . [ ب ِ / ب َ ] (اِ) بش . نام هفتمین منزل از منازل قمر نزد عرب . (خورتک ) «یوستی بندهش 88» = سغدی : شنوند = خوارزمی : خویا = عربی : هنعه . منزل چهارم از منازل قمر نزد ایرانیان . (گاه شماری ص 205) (از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین : بشن ).
-
بشن پد
لغتنامه دهخدا
بشن پد. [ ب ِ ش َ پ َ ] (اِ) بشن پذ . نوعی از سرود هندی است مثل دهرپد. (غیاث ) (آنندراج ) (ماللهند ص 273 س 8).
-
سانب بن بشن
لغتنامه دهخدا
سانب بن بشن . [ سام ْ ب ِب ْ ن ِ ب َ ] (اِخ ) یکی از «پرانات » پسر «بشن ». (ماللهند بیرونی ص 57).
-
واژههای همآوا
-
بشن
لغتنامه دهخدا
بشن . [ ] (اِخ ) (کی ...) نیای لهراسب . لهراسب بن اروندشاه بن کی بشن بن کیقباد. رجوع به تاریخ گزیده چ عکسی 1328 هَ . ق . ص 95 لندن شود.
-
بشن
لغتنامه دهخدا
بشن . [ ب َ / ب َ ش َ ] (اِ). بمعنی قد و بالا باشد. (برهان ) (ناظم الاطباء) (از جهانگیری ) (شعوری ج 1 ورق 186). بمعنی قد و بالا و اندام و بدن آدمی آمده و بمعنی بر و سینه اصح است و از شیرازیان مکرر شنیده شده که در مقام برهنگی و گرسنگی گفته اند: نه بشن...
-
بشن
لغتنامه دهخدا
بشن . [ ب ِ / ب َ ] (اِ) بش . نام هفتمین منزل از منازل قمر نزد عرب . (خورتک ) «یوستی بندهش 88» = سغدی : شنوند = خوارزمی : خویا = عربی : هنعه . منزل چهارم از منازل قمر نزد ایرانیان . (گاه شماری ص 205) (از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین : بشن ).
-
جستوجو در متن
-
کالب
لغتنامه دهخدا
کالب . [ ] (اِخ ) یکی از مننترات هندوان قدیم مربوط به بنات النعش طبق «بشن پران ». (تحقیق ماللهند ص 197).
-
هاریت
لغتنامه دهخدا
هاریت . [ ت َ ] (اِخ ) نام محلی است در هند که در «بشن پران » ذکر آن آمده است . (ماللهند ص 63 ص 15).
-
تبودرت
لغتنامه دهخدا
تبودرت . [ ت َ دُ ] (اِخ ) نام ستاره ٔ پنجم از صورت بنات النعش در نزدهندوان مذکور در بشن پران . (ماللهند بیرونی ص 197).
-
تپلوک
لغتنامه دهخدا
تپلوک . [ ت َ پ ُ ] (اِخ ) آسمان ششم است بر طبق آدت پران و باج پران و بشن پران . (ماللهند بیرونی ص 115).
-
دت
لغتنامه دهخدا
دت . [ دَت ْ ت ُ ] (اِخ ) از اسماء بنات نعش در مننترات آنچنانکه در بشن پران آمده است . (ماللهند بیرونی ص 197).