کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بَاسِقَاتٍ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
باسقات
لغتنامه دهخدا
باسقات . [ س ِ ] (ع اِ) ج ِ باسقه ، نخلهای بلند. دراز شده ها. (آنندراج )، و النخل باسقات لها طلع نضید. (قرآن 10/50)؛ ای مرتفعة فی علوها. و فراء گوید: ای باسقات طولا. (از تاج العروس ).
-
واژههای همآوا
-
باسقات
لغتنامه دهخدا
باسقات . [ س ِ ] (ع اِ) ج ِ باسقه ، نخلهای بلند. دراز شده ها. (آنندراج )، و النخل باسقات لها طلع نضید. (قرآن 10/50)؛ ای مرتفعة فی علوها. و فراء گوید: ای باسقات طولا. (از تاج العروس ).
-
جستوجو در متن
-
باسقة
لغتنامه دهخدا
باسقة. [ س ِ ق َ ] (ع ص ) مؤنث باسق . کشیده . بالنده . (ناظم الاطباء). بالارفته . بالا یافته . شاخه ٔ بلند بالا. درختی که شاخه های آن بلندو کشیده باشد. ج ، باسقات : لازالت دوحة سعادته باسقة. (ترجمه ٔ محاسن اصفهان ). || خرمابن دراز. (مهذب الاسماء). د...
-
بسوق
لغتنامه دهخدا
بسوق . [ ب ُ ] (ع مص ) بالیدن خرمابن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). بالا رفتن شاخه های خرمابن و دراز شدن آنها. (از اقرب الموارد). دراز شدن درخت خرما. (زوزنی ). دراز شدن خرمابن . (از ترجمان تهذیب عادل بن علی ص 26) (تاج المصادر بیهقی ): ال...