کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بيت الکاهن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
بیت
لغتنامه دهخدا
بیت . [ ] (اِ) در ابیات زیر از نظام قاری آمده است و ظاهراً نام پارچه ای است : بیت و کتان و زوده و بیرم رود بکردآنجا که وصف روسی انصار میکنم . نظام قاری (دیوان ص 26).سیه گلیمی شده ، سفید رویی بیت دو آیتند بهر دو خطی بمی مسطور. نظام قاری (دیوان ص 33).س...
-
بیت
لغتنامه دهخدا
بیت . [ ب َ ] (ع اِ) خانه . ج ، ابیات ، بیوت . جج ، ابابیت ، بیوتات ، ابیاوات . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). خانه . (ترجمان القرآن ). مسکن . (اقرب الموارد). خانه و سرای . بیوت جمع و بیوتات جمعالجمع. (آنندراج ). محل سکونت . جای باش ، از هرچه ساخته ب...
-
بیت
لغتنامه دهخدا
بیت . [ ب َ ] (ع مص ) به شب کردن چنین . (منتهی الارب ). || زناشویی کردن ؛ بات الرجل یبیت بیتاً؛ تزوج . رجوع به بیتوتة شود. و فلاناً، زوجه (لازم و متعدی ). (از اقرب الموارد). زن کردن . (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
-
شه بیت
لغتنامه دهخدا
شه بیت . [ ش َه ْ ب َ / ب ِ ] (اِ مرکب ) مخفف شاه بیت . بهترین بیت قصیده یا قطعه یا غزل : محجوبه ٔ بیت زندگانی شه بیت قصیده ٔ جوانی . نظامی .رجوع به شاه بیت شود.
-
صدر بیت
لغتنامه دهخدا
صدر بیت . [ ص َ رِ ب َ / ب ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) پیشگاه خانه . پیش خانه . رجوع به صدرالبیت شود.
-
نیم بیت
لغتنامه دهخدا
نیم بیت . [ ب َ / ب ِ ] (اِ مرکب ) مصراع . یک لنگه از دو لنگه بیت شعر. رجوع به مصراع شود.
-
یکه بیت
لغتنامه دهخدا
یکه بیت . [ ی َک ْ ک َ / ک ِ / ی ِک ْ ک َ / ک ِ ب َ / ب ِ ] (اِ مرکب ) شاه بیت . (آنندراج ) : خانه های یکه بیت از طبع تو زیر و زبرچاربازار رباعی گشته از طبعت خراب . ملافوقی یزدی (از آنندراج ).و رجوع به شاه بیت شود.
-
آخر بیت
لغتنامه دهخدا
آخر بیت .[ خ ِ رِ ب َ / ب ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) قافیه .
-
شاه بیت
لغتنامه دهخدا
شاه بیت . [ ب َ / ب ِ ] (اِ مرکب ) بیتی از غزل و یا قصیدتی که از فردها و ابیات دیگر آن غزل یا قصیده بهتر باشد. (از فرهنگ نظام ). بیتی که از همه ٔ ابیات غزل یا قصیده بهتر باشد. (از بهار عجم ) (از آنندراج ) (از غیاث اللغات ). شعری که از همه ٔ اشعار غزل...
-
اهل بیت
لغتنامه دهخدا
اهل بیت . [ اَ ل ِ ب َ / ب ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کسان خانه و ساکنان آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). کسان خانه . مردم خانه . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : یک نفس را فدای اهل بیتی باید کرد. (کلیله و دمنه ). و کدام خدمت در موازنه ٔ آ...
-
بیت ابدی
لغتنامه دهخدا
بیت ابدی . [ ب َ/ ب ِ ت ِ اَ ب َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) گور. قبر.
-
بیت احزان
لغتنامه دهخدا
بیت احزان . [ ب َ / ب ِ ت ِ اَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رجوع به بیت الاحزان و بیت الحزن شود.
-
بیت اخوان
لغتنامه دهخدا
بیت اخوان . [ ب َ / ب ِ ت ِ اِخ ْ ] (اِخ ):بیت اولاد و بیت اخوان رابسته در دیده ام ز طالع خویش .خاقانی .
-
بیت اقصی
لغتنامه دهخدا
بیت اقصی . [ ب َ / ب ِ ت ِ اَ صا ] (اِخ ) عبارت است از بیت المقدس و اقصی چه آن مسجدی است که دورتر است از اهل مکه . (از آنندراج ) (از غیاث ) : سر نافه در بیت اقصی کشیدز ناف زمین سر به اقصی کشید. نظامی .رجوع به قدس شود.
-
بیت اولاد
لغتنامه دهخدا
بیت اولاد. [ ب َ ت ِاَ ] (اِخ ) اصطلاح نجومی است . خانه ٔ فرزندان و آن قسم پنجم است از دوازده قسمت منطقةالبروج : بیت اولاد و بیت اخوان رابسته در دیده ام ز طالع خویش .خاقانی .