کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بونی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بونی
لغتنامه دهخدا
بونی . (اِخ ) از جمله کسانی است که در کیمیا (زرسازی ) بحث کرده و بعمل رأس و اکسیر تام رسیده است . (ابن الندیم ).
-
بونی
لغتنامه دهخدا
بونی . (اِخ ) محی الدین یا شرف الدین احمدبن علی القرشی بونی . پیشوایی است متبحر و صاحب تصنیفات بسیار در علم حروف از آن جمله : شمس المعارف الکبری و الوسطی و الصغری و لطائف الاشارات . و او راست : 1 - رساله ٔسرالکریم فی فضل بسم اﷲ الرحمن الرحیم . 2 - شر...
-
بونی
لغتنامه دهخدا
بونی . (ص نسبی ) منسوب به بونه که شهری است در ساحل آفریقا. (الانساب سمعانی ) (لباب الانساب ). || منسوب است به بون که شهرکی است از بادغیس هرات . (لباب الانساب ) (الانساب سمعانی ). و رجوع به بون شود.
-
بونی
لغتنامه دهخدا
بونی . (ع اِ) نوعی از خرما. (تفلیسی ). (یادداشت بخط مؤلف ).
-
جستوجو در متن
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَم َ ] (اِخ ) ابوالعباس . رجوع به احمد بونی ... شود.
-
شهاب الدین
لغتنامه دهخدا
شهاب الدین . [ ش ِ بُدْ دی ] (اِخ ) رجوع به احمدبن یوسف بونی شود.
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن علی . رجوع به احمد بونی ...شود.
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) محیی الدین (شیخ ...). رجوع به احمد بونی ... شود.
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ )ابوالعباس . رجوع به احمدبن علی قرشی بونی ... شود.
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن علی قرشی بونی مکنی به ابوالعباس و ملقب به شیخ تقی الدین و شرف الدین . رجوع به احمدبن علی بونی قرشی شود.
-
ابوان
لغتنامه دهخدا
ابوان . [ اَب ْ ] (اِخ ) نام قریه ای به صعید ادنی در غربی نیل و آنرا ابوان عطیه گویند. || شهری بنزدیک دمیاط، نسبت بدان بؤنی باشد: حمز بؤنی . || قریه ای از خره ٔ بهنسی ، هم به صعید.
-
ابوالعباس
لغتنامه دهخدا
ابوالعباس . [ اَ بُل ْ ع َب ْ با ] (اِخ ) احمدبن علی قرشی بونی . رجوع به احمد... شود.
-
ابوالعباس
لغتنامه دهخدا
ابوالعباس . [ اَ بُل ْ ع َب ْبا ] (اِخ ) احمد بونی قرشی . رجوع به احمد... شود.
-
محیی الدین
لغتنامه دهخدا
محیی الدین . [ مُح ْ یِدْ دی ] (اِخ ) احمدبن علی بونی . رجوع به احمدبن علی ... شود.