کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بوم و بر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
شن بوم
لغتنامه دهخدا
شن بوم . [ شِم ْ ] (اِ مرکب ) شنزار. ریگزار: زمینی شن بوم . (یادداشت مؤلف ).
-
سنگ بوم
لغتنامه دهخدا
سنگ بوم . [ س َ ] (اِ مرکب ) سنگلاخ . (آنندراج ).
-
جستوجو در متن
-
محب الصلیب
لغتنامه دهخدا
محب الصلیب . [ م ُ ح ِب ْ بُص ْ ص َ ] (ع ص مرکب ) دوستدار صلیب . مسیحی : درفشی پس پشت سالار روم نبشته بر او سرخ و پیروزه بوم همای از بر وخیزرانش قضیب نبشته بر او بر محب الصلیب .فردوسی .
-
فیاد
لغتنامه دهخدا
فیاد. [ ف َی ْ یا ] (ع اِ) بوم نر. (منتهی الارب ). مذکر از بوم .(اقرب الموارد). || (ص ) مرد خرامنده . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || آنچه بپیچد بر آنچه آن قادر شود و بخورد. (از منتهی الارب ).
-
شوردست
لغتنامه دهخدا
شوردست . [ دَ ] (ص مرکب ) نامیمون و مشؤوم و نامبارک و نحس . (از ولف ) : نگفتم که با رستم شوردست نشاید بر این بوم ایمن نشست .فردوسی .
-
خرشاد
لغتنامه دهخدا
خرشاد. [ خ ُ ] (اِ) خرشا. آفتاب . خورشید. (ناظم الاطباء) (از برهان قاطع) : گشته از فیض تابش خرشادکوه در سبز و بوم و بر آباد.روحانی (از فرهنگ جهانگیری ).
-
تابلقو
لغتنامه دهخدا
تابلقو. [ ] (اِ) چوب آن بمقدار یک گز سطبری بمقدار تازیانه ای باید بی بیخ بنشانند در زمینی که ریگ بوم باشد بگیرد و چون عمارت کنندبزرگتر شود و نیکوتر از بیشه ای باشد و پیوند بر بسیاری از درخت ها که صلب باشد نبایدکردن . (فلاحت نامه ).
-
پالیزبانی
لغتنامه دهخدا
پالیزبانی . (حامص مرکب ) باغبانی . بوستان بانی : بدو گفت بهرام کای روزبه ترا دادم این مرز و این بوم و ده همیشه جز از میزبانی مکن بر این باش و پالیزبانی مکن .فردوسی .
-
پا و پر
لغتنامه دهخدا
پا و پر. [ وُپ َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) قدرت و توانائی و تاب وطاقت . (برهان ). قدرت مقاومت و استقامت : تو دادی مرا زور و آئین و فرسپاه و دل و اختر و پا و پر. فردوسی .نه اسب و سلیح و نه پا و نه پرنه گنج و نه سالار و نه بوم و بر. فردوسی .کسی را که ی...
-
بازجست کردن
لغتنامه دهخدا
بازجست کردن . [ ج ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) مطالبه . طِلاب . (منتهی الارب ). || تفحص . تفتیش : چرا کار ارمن فروهشت سست ؟نکرد آن بر و بوم را بازجست .نظامی .
-
غرچگان
لغتنامه دهخدا
غرچگان . [ غ َ چ َ ] (اِخ ) ساکن غرچه (غرجستان ) است . (فهرست شاهنامه ٔ ولف ) : از ایران به کوه اندرآیم نخست در غرچگان تا در بوم بست . فردوسی .چغانی و ختلی و بلخی ردان بخاری و از غرچگان موبدان برفتند با باژ و بر سم به دست نیایش کنان پیش ایزدپرست . فر...
-
غلغلستان
لغتنامه دهخدا
غلغلستان . [ غ ُ غ ُ ل ِ ] (اِ مرکب ) جایی که غلغل و شور و غوغا و داد و فریاد و بانگ و آواز باشد : ز کابلستان تا به زابلستان زمین گشت بر سان غلغلستان . فردوسی .سزد گر به این بوم زابلستان نهد دانشی نام غلغلستان .فردوسی (از انجمن آرا).
-
جبع
لغتنامه دهخدا
جبع. [ ج َ ] (اِخ ) جبع بن یامین نیز خوانده شده است . اول پادشاهان 15:22 و در مرز و بوم شمالی سبط بن یامین واقع میباشد و آیاتی که در دوم پادشاهان 23، 8 و زکریا 14:10 مذکور است دلالت بر طول اراضی یهودا و بن یامین مینماید و در همین جبعه داود بر فلسطینی...
-
کلب الروم
لغتنامه دهخدا
کلب الروم . [ ک َ بُرْ رو ] (ع اِ مرکب ) عنوانی بر امپراطوران روم شرقی . عظیم الروم . طاغیة الروم : و قیصر را عظیم الروم و طاغیة الروم و کلب الروم خوانند. (بیان الادیان ص 31).شوری انگیخت ظاهر و معلوم بیمش از بر و بوم کلب الروم . سنائی (یادداشت ایضاً)...