کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بولانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بولانی
لغتنامه دهخدا
بولانی . (اِ) بورانی : به بولانی از ماست داد ابرشی که بودی ز نعلش کماج آتشی . بسحاق اطعمه .رجوع به بورانی شود.
-
جستوجو در متن
-
ضیعت
لغتنامه دهخدا
ضیعت . [ ض َ ع َ ] (ع اِ) آب و زمین و مانند آن . (منتهی الارب ). زمین کشت . (دهار). زمین بسیاربرآمد از غله و جز آن . (منتهی الارب ). زمین برومند. آب و زمین که در او غله شود. (منتخب اللغات ). زمین و آب و درخت . (مهذب الاسماء). ج ، ضیَع، ضیعات ، ضیاع :...