کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بوته بر بوته پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بوته بر بوته
لغتنامه دهخدا
بوته بر بوته . [ ت َ / ت ِ ب َ ت َ / ت ِ ] (اِ مرکب ) بوت ابر بوت . بوط ابر بوط. از آلات کیمیا و آن بوته ای است که آنرا درزیر، سوراخی باشد که آن را بر بوته ٔ دیگری نهند و نیک به یکدیگر بپیوندند و فلز را در بوته ٔ زبرین ذوب کنند و ذوب شده ، به بوته ٔ ...
-
جستوجو در متن
-
بوت ابر بوت
لغتنامه دهخدا
بوت ابر بوت . [ اَ ب َ ] (اِ مرکب ) بوط ابر بوط. بوته بر بوته . رجوع به همین ترکیب شود.
-
کرم
لغتنامه دهخدا
کرم . [ ک َ ] (اِ) سبزه و بوته و درخت که بر لب آب روید. (ناظم الاطباء). سبزه را گویند که بر لبهای جوی آب رسته باشد. (برهان ). سبزه را گویند که بر لب جویبار بروید. (جهانگیری ). || هر چیز را نیز گویند از درخت و بوته و امثال آن که از کنار جوی آب روید. (...
-
بخچیر
لغتنامه دهخدا
بخچیر. [ ب ُ ] (اِ) بوته ای است که مَن ّ شیرخشت ، بر آن نشیند. (یادداشت مؤلف ).
-
ادهجا
لغتنامه دهخدا
ادهجا. [ اَ هََ ] (اِ) بوته ٔ پرخاریست که چون بر جائی بچسبد جدا کردن از آن بسیار دشوار باشد. (برهان قاطع). اجهره . (جهانگیری ).
-
زر خلاص
لغتنامه دهخدا
زر خلاص . [ زَ رِ / زَرْ رِ خ َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) زری که از بوته برآمده باشد. (آنندراج ). بی بار. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). یعنی زر خالص که از بوته بیرون آرندش ... (شرفنامه ٔ منیری ). زر خالص . (غیاث اللغات ) : شاه فرمود تا به مجلس خاص بر مح...
-
سپیتاک
لغتنامه دهخدا
سپیتاک . [ س َ ] (اِ مرکب ) سفیدآبست که زنان بر روی مالند و نقاشان و مصوران هم بکار برند. (برهان ) (آنندراج ). || مخفف سپیدتاک (سفیدتاک ) هم هست و آن بوته ای است که بعربی کرمة البیضا گویند. (برهان ) (آنندراج ). رجوع به سپتاک شود.
-
بته مردگی
لغتنامه دهخدا
بته مردگی . [ ب ُ ت َ / ت ِ م ُ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) حالت بوته ای که ریشه اش خشک شده باشد. آن گیاه که بر اثر خشک شدن ریشه و نرسیدن آب پژمرده شده باشد. حالت بته مرده . (یادداشت مؤلف ).
-
باغ نقش
لغتنامه دهخدا
باغ نقش . [ غ ِ ن َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) باغ تصویرکه بر پارچه و کاغذ و مانند آن سازند. (آنندراج ). نقش قالی و پرده و امثال آن از گل و بوته و نظایرش .
-
غالی
لغتنامه دهخدا
غالی . (اِ) املائی است از قالی ، که گستردنی از پشم رنگین با گل و بوته است و نقش و نگارهای شگفت بر آن می بافند و در رویش می نشینند و کوچکتر آن را غالیچه گویند : نپرد بلبل اندر باغ جز بر بسد و مینانپوید آهو اندر دشت جز بر غالی و پرنون . رودکی (از شعوری...
-
گلک
لغتنامه دهخدا
گلک . [ گ ُ ل َ ] (اِ مصغر) (از: گل + ک ، پسوند تصغیر). (از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). مصغر گل است . (برهان ) (آنندراج ). || نوعی از صمغ است و آن از بوته ٔ خار جهودانه حاصل میشود و عربان عنزروت میگویند. (برهان ) (آنندراج ). آن صمغ را گوزده نیز گوین...
-
همیشک
لغتنامه دهخدا
همیشک . [ هََ ش َ ] (اِ) نامی است که در نور و کجور به نوعی درخت دهند و در مازندران قَلَم (به فتح اول و ثانی ) و در گرگان چلم و در رامیان مازرا گویندو در نقاط مختلف گیلان نامهای دیگر بر آن نهاده اند. بوته ای زینتی است که همیشه سبز است . اردشیرجان . حی...
-
نقده
لغتنامه دهخدا
نقده . [ ن َ دَ / دِ ] (اِ) پولک های خرد سپید یا زرد که بر جامه دوختندی یا بر روی چسبانیدندی زینت را. (یادداشت مؤلف ). گل و بوته ای که با نخ مخصوص ابریشمی زری یا نقره ای بر روی پارچه های گرانبها می انداختند. نوعی رشته ٔ فلزی نوارمانند و بسیار باریک ...
-
قال
لغتنامه دهخدا
قال . (ع اِ) چوبکی است که کودکان با آن بازی میکنند. چوب که بر قله زنند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || قله و بالای هر چیز. (منتهی الارب ) (آنندراج ). || آغاز و ابتداء.(منتهی الارب ). || کوره ٔ قال دریچه و بوته ٔ زرگری است . از برای مصفا...