کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بهمنیار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بهمنیار
لغتنامه دهخدا
بهمنیار. [ ب َ م َن ْ ] (اِخ ) ابوالحسن مرزبان دیلمی معروف به کیا رئیس . رجوع به ابوالحسن بهمنیار شود.
-
بهمنیار
لغتنامه دهخدا
بهمنیار. [ ب َ م َن ْ ] (اِخ ) احمدبن آقا محمدعلی . ادیب و استاد دانشگاه تهران در سال 1262 هَ . ق . در کرمان متولد شد و در سال 1334 هَ . ش . در تهران درگذشت . وی علوم مقدماتی را در کرمان تحصیل کرد و در نهضت مشروطه در عداد آزادی خواهان در آمد و روزنام...
-
واژههای مشابه
-
کیارئیس بهمنیار
لغتنامه دهخدا
کیارئیس بهمنیار. [ رَ ب َ م َن ْ ] (اِخ ) ابوالحسن بهمنیاربن مرزبان آذربایجانی . رجوع به ابوالحسن بهمنیار و تعلیقات چهارمقاله و «تاریخ علوم عقلی در تمدن اسلامی تا اواسط قرن پنجم » تألیف ذبیح اﷲ صفا ج 1 ص 289 شود.
-
ابوالحسن بهمنیار
لغتنامه دهخدا
ابوالحسن بهمنیار. [ اَ بُل ْ ح َ س َ ن ِ ب َ م َن ْ ] (اِخ ) ابن مرزبان دیلمی آذربایجانی . حکیم مشهور و یکی از اجله ٔ شاگردان شیخ الرئیس ابوعلی بن سینا. او در اول دین گبرگان داشت و سپس مسلمانی گرفت . و در علت پیوستن وی بخدمت ابن سینا آرند که آنگاه که...
-
جستوجو در متن
-
ابومنصور
لغتنامه دهخدا
ابومنصور.[ اَ م َ ] (اِخ ) ابن بهرام بن خورشیدبن یزدیار. خال بهمنیار حکیم تلمیذ شیخ الرئیس بن سینا و ظاهراً او نیز یکی از فلاسفه ٔ عصر خویش بوده است و بهمنیار کتاب التحصیل خود را در منطق و حکمتین بنام او کرده است .
-
گنجرود
لغتنامه دهخدا
گنجرود. [ گ َ ] (اِخ ) نام محله ای بوده است به نیشابور. (تاریخ بیهق چ احمد بهمنیار ص 141 و تعلیقات ص 344).
-
گنجرود
لغتنامه دهخدا
گنجرود. [ گ َ ] (اِخ ) نام یکی از رودهای نیشابور است . (تعلیقات تاریخ بیهق چ بهمنیار ص 344).
-
گرگانی
لغتنامه دهخدا
گرگانی . [گ ُ ] (ص نسبی ) ابومنصور بهمنیار... از جمله ٔ شعرای مداح صاحب بن العباد است . رجوع به صاحب بن عباد شود.
-
طبری
لغتنامه دهخدا
طبری . [ طَ ب َ ] (اِخ ) علوی از مداحان صاحب بن عباد بوده است . رجوع به صاحب بن عباد تألیف بهمنیار شود.
-
شاره
لغتنامه دهخدا
شاره . [ رَ ] (اِخ ) (کوه ...) در شمال غربی سبزوار آخر بلوک کراب است . (تاریخ بیهق ، شرح و توضیحات بهمنیار ص 338).
-
باشتینی
لغتنامه دهخدا
باشتینی . (اِخ ) زیدبن علی باشتینی از اعقاب سیدابوالفضل بغدادی از سادات باشتینی بود. رجوع به تاریخ بیهق ، چ بهمنیار ص 64 شود.
-
چهازشک
لغتنامه دهخدا
چهازشک . [ چ ِ زِ ] (اِخ ) دیهی است متصل به فرخار (فرخاردیس ) که اکنون جزء نیشابور است و آن را چِزک میگویند. (از تعلیقات مرحوم بهمنیار بر تاریخ بیهق ).
-
دانانیدن
لغتنامه دهخدا
دانانیدن . [ دَ ] (مص ) دانا کردن . دانائی آموختن : حضرت رسالت را (ص ) دانانیده بود حضرت حق سبحانه . (اسرارالتوحید چ بهمنیار ص 324).