کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بهله دار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بهله دار
لغتنامه دهخدا
بهله دار. [ ب َ ل َ / ل ِ ] (نف مرکب ) آنکه دارای دستکش شکاری بود. (ناظم الاطباء). || در صفات کمر مستعمل است . (آنندراج ) : دست طمع برید ز نخل حیات خویش هرکس که دوراز آن کمر بهله دار ماند. فطرت (از آنندراج ).مگذر ز حسن ترک که در گوشمال دل دستی دگر بو...
-
واژههای مشابه
-
بهلة
لغتنامه دهخدا
بهلة. [ ب َ ل َ / ب ُ ل َ ] (ع اِ) لعنت و نفرین ، یقال : علیه بهلة اﷲ. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
-
امین بهله دوز سمرقندی
لغتنامه دهخدا
امین بهله دوز سمرقندی . [ اَ ن ِ ب َ ل َ زِ س َ م َ ق َ ] (اِخ ) پسر استاد عوض . در بهله دوزی استاد و شاعر بود. از اوست :می سازدم ز خنده ٔ دندان نمای خویش آن نازنین ضیافت شیر و شکر مرا.(از تذکره ٔ روز روشن چ رکن زاده ٔ آدمیت ص 83).
-
جستوجو در متن
-
کاتبی ترشیزی
لغتنامه دهخدا
کاتبی ترشیزی . [ ت ِ ی ِ ت ُ ] (اِخ ) محمدبن عبداﷲ ملقب به شمس الدین . دولتشاه سمرقندی در طبقه ٔ ششم از تذکره ٔ خود احوال او را ذیل عنوان «قدوةالفضلاء و اُسوةالشعراء مولانا محمد کاتبی نوراﷲ مرقده » چنین نویسد:هدایت ازلی در شیوه ٔ سخن گذاری مساعد طبع ...