کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بهلق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بهلق
لغتنامه دهخدا
بهلق . [ ب َ ل َ ] (ع اِ) سختی و بلا. (منتهی الارب ) (آنندراج ). رجوع به بهلقة شود.
-
بهلق
لغتنامه دهخدا
بهلق . [ ب َ ل َ / ب ِ ل ِ / ب ُ ل ُ ] (ع ص ، اِ) زن سخت سرخ . || زن بسیارگوی بی عقل . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از ذیل اقرب الموارد).
-
بهلق
لغتنامه دهخدا
بهلق . [ ب ِ ل ِ ] (ع ص ، اِ) مرد بانگ و فریاد کننده و دلتنگ و بی قرار. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از ذیل اقرب الموارد).