کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بهشت گنگ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بهشت گنگ
لغتنامه دهخدا
بهشت گنگ . [ ب ِ هَِ ت ِ گ َ ] (اِخ ) نام قلعه ای است که ضحاک در شهر بابل ساخته بود. (برهان ). نام قلعه ای است در شهر بابل و همانا منظور او گنگ دژهیخت [گنگ دژهوخت ] بوده که بیت المقدس باشد. (آنندراج ) (انجمن آرا).
-
بهشت گنگ
لغتنامه دهخدا
بهشت گنگ . [ ب ِ هَِ ت ِ گ َ ] (اِخ )دارالملک افراسیاب . (برهان ). نام شهری بوده در دارالملک افراسیاب . (ناظم الاطباء). از کتب تاریخی و ادبی ما برمی آید که در «گنگ دژ» در خوارزم (خیوة حالیه ) واقع بوده است . در فصل 29 بند 10 بندهش آمده : کنگه دیز در ...
-
بهشت گنگ
لغتنامه دهخدا
بهشت گنگ . [ ب ِ هَِ ت ِ گ َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) بهشت معلوم . (برهان ). رجوع به ماده ٔ بعد شود.
-
واژههای مشابه
-
هشت بهشت
لغتنامه دهخدا
هشت بهشت . [ هََ ب ِ هَِ ] (اِخ ) عمارتی است در شهر اصفهان نزدیک کاخ چهل ستون ، به شکل هشت ضلعی . مرکب از تالار بزرگی است که در وسط قرار گرفته و دارای چهار طاق و چهار قسمت بنا می باشد.
-
هشت بهشت
لغتنامه دهخدا
هشت بهشت . [ هََب ِ هَِ ] (اِخ ) هشت خلد. هشت بستان . هشت باغ . (از یادداشتهای مؤلف ). یکی خلد، دوم دارالسلام ، سوم دارالقرار، چهارم جنت عدن ، پنجم جنت المأوی ، ششم جنت النعیم ، هفتم علیین ، هشتم فردوس . (غیاث اللغات ) : هفت فلک با گهرت حقه ای هشت ...
-
رام بهشت
لغتنامه دهخدا
رام بهشت . [ ب ِ هَِ ] (اِخ ) نام زن ساسان سرسلسله ٔ ساسانیان . وی دختر گوزهر بازرنگی امیر استخر از امرای «بازرنگان » یا «بازرنگیان » بوده است . رجوع به ایران باستان ج 3 ص 2530 و سبک شناسی ج 1 ص 134 شود.
-
احسان بهشت
لغتنامه دهخدا
احسان بهشت . [ اِ ن ِ ب ِ هَِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) احسان کلی و تمام : جانب میخانه رو، بگذر ز مسجد کاندروگر بیامرزندت احسان بهشتت می کنند . محمدسعید اشرف (از بهارعجم ).متن و حاشیه از لغت نامه های تألیف هند نقل شده است و با ذوق سلیم ایرانی وفق ن...
-
اردی بهشت
لغتنامه دهخدا
اردی بهشت . [ اَ /اُ ب ِ هَِ ] (اِ) در اوستا، اَشَه وَهیشتَه و در پهلوی اُرت وَهیشت مرکب از دو جزء است : اول اَرتَه به معنی درستی و راستی و پاکی و تقدس . دوم وهیشته صفت عالی از وِه به معنی به و خوبست و کلمه ٔ مرکب به معنی بهترین راستی است . مؤلف بره...
-
باغ بهشت
لغتنامه دهخدا
باغ بهشت . [ غ ِ ب ِ هَِ ] (اِخ ) باغی بوده است به سمرقند که توسطامیر تیمور آبادان شد. خواندمیر گوید : هم در این سال [ 778 هَ . ق . ] صاحبقران بی همال [ امیرتیمور ] مهد علیا تومان آغا بنت امیر موسی را در حباله ٔ نکاح کشید و در جانب غربی سمرقند باغ به...
-
باغ بهشت
لغتنامه دهخدا
باغ بهشت . [ غ ِ ب ِ هَِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) بهشت . روضه ٔ رضوان : در زمینی درخت باید کشت کآورد میوه ای چو باغ بهشت . نظامی .|| مجازاً، باغ بسیار باصفا و نزه و باطراوت و سبز و خرم که از خرمی همانند بهشت باشد.
-
بهشت برین
لغتنامه دهخدا
بهشت برین . [ ب ِ هَِ ت ِ ب َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) فردوس برین . بهشت . جنت : دل سام شد چون بهشت برین بر آن پاک فرزند کرد آفرین . فردوسی .یکی چون بهشت برین شهر دیدکه از خرمی نزد او بهر دید. فردوسی .دو کوثر بر آن دوکف دست اوست بهشت برین را بود کوث...
-
بهشت شداد
لغتنامه دهخدا
بهشت شداد. [ ب ِ هَِ ت ِ ش َدْ دا ] (اِخ ) رجوع به ارم شود.
-
بهشت صبوحی
لغتنامه دهخدا
بهشت صبوحی . [ ب ِ هَِ ص َ ] (اِ مرکب )شراب بهشتی که در بامدادان نوشند. (ناظم الاطباء).
-
بهشت عدن
لغتنامه دهخدا
بهشت عدن . [ ب ِ هَِ ت ِ ع َ ] (اِخ ) یا باغ عدن مذکور در عهد عتیق (پیدایش 2) که آدم و حوا در آن میزیستند ولی بجهت نافرمانی از امر خدا از آن طرد شدند. این بهشت بهشت زمینی و دجله و فرات از رودهای آن بوده است . با پیدایش مفهوم مسیح در نزد یهود امید باز...