کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بهتر کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
تبدیل به احسن کردن
لغتنامه دهخدا
تبدیل به احسن کردن .[ ت َ ب ِ اَ س َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) چیزی را به چیزی بهتر بدل کردن . عوض کردن چیزی با چیز دیگری ، چنانکه در مال وقف که بخاطر رعایت وقف مال موقوفه را که در شرف خرابی یا خسران است فروخته جای نیکوتری می خرند.
-
بل کردن
لغتنامه دهخدا
بل کردن . [ ب َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) در تداول عامه ، گوشها را بل کردن ، راست ایستانیدن گوش برای بهتر شنیدن . راست و پهن کردن گوش . (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به بل و بله و بله گوش شود.
-
آجیدن
لغتنامه دهخدا
آجیدن . [ دَ ] (مص ) آجدن . آزدن . آژدن . نگندن . || منقور و مضرس کردن سطح سنگ آسیا با آسیازنه بهتر خرد کردن دانه را. رجوع به آژدن شود.
-
انتخال
لغتنامه دهخدا
انتخال . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بیختن و بهتر گزیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). صافی کردن و برگزیدن و بهتر را برداشتن : انتخل الشی ٔ؛ صفاه و اختاره و اخذ افضله . (از اقرب الموارد). برگزیدن . (مصادر زوزنی ). || استقصا کردن . (منتهی الارب ) ...
-
ترویق
لغتنامه دهخدا
ترویق . [ ت َرْ ] (ع مص ) صافی کردن شراب . (تاج المصادر بیهقی ). صافی گردانیدن شراب . (دهار). پالودن و روشن و صاف کردن شراب و جز آن . || فروختن چیزی و خریدن بهتر از آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد). || بالا ...
-
گرفتار کردن
لغتنامه دهخدا
گرفتار کردن . [ گ ِ رِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) اسیر کردن . در بند کردن . مقید کردن : آن را که به کین جستن تو دست همی سودسلطان جهان کردبه دست تو گرفتار. فرخی .کس دل به اختیار بمهرت نمیدهددامی نهاده ای و گرفتار میکنی . سعدی .هرجا که سروقامتی و موی دلبریست ...
-
خانه روشن شدن
لغتنامه دهخدا
خانه روشن شدن . [ ن َ / ن ِ رَ / رُو ش َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) بهتر نموده شدن مریض محتضر. مطاوعه خانه روشن کردن . (آنندراج ).
-
بنده کردن
لغتنامه دهخدا
بنده کردن . [ ب َ دَ / دِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) رام کردن . مطیع کردن : خیل سخن را رهی و بنده ٔ من کردآنکه ز یزدان بعلم و عدل مشار است . ناصرخسرو.ملک آزادی نخواهی یافت جز افنای جان هر دو عالم بنده ٔ خود کن به استظهار دل . سعدی .گر بنده کنی به لطف آزادی ...
-
نخبة
لغتنامه دهخدا
نخبة. [ ن ُ ب َ ] (ع اِ) دوستگانی . (از منتهی الارب ). دوستکامی . (ناظم الاطباء). || (ص )جبان . || برگزیده از هر چیزی . (از اقرب الموارد). برگزیده . (منتهی الارب ) (آنندراج ). مرد برگزیده . (دهار). نُخَبة. (اقرب الموارد). برگزیده . انتخاب شده . مختار...
-
پیوند کردن
لغتنامه دهخدا
پیوند کردن . [ پ َ / پ ِ وَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) پیوند زدن .برای بهتر کردن یا عوض کردن ثمر یا گل درختی ؛ بطریقه ٔ معمول قسمتی از درخت دیگر بوی پیوستن . تبنیق . اطعام ، تطعیم ؛ پیوند دادن شاخی به شاخی دیگر. (منتهی الارب ). || متصل کردن . وصل کردن : پیو...
-
اقتصار
لغتنامه دهخدا
اقتصار. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بسند کردن و نگذشتن ازچیزی . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). اکتفاکردن بر چیزی . ایستادن و بسند کردن بدان . (تاج المصادر بیهقی ). بر چیزی فروایستادن . (المصادر زوزنی ).- اقتصار کردن ؛ اکتفا کردن . بسند کردن : بهتر...
-
حفاصة
لغتنامه دهخدا
حفاصة. [ ح ُ ص َ ] (ع مص ) گرد کردن چیزی را. جمع آوردن چیزی . || افکندن چیزی را. انداختن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). و ابن سیده ضاد را در این ماده بهتر از صاد داند. (از اقرب الموارد).
-
زمین بوسی
لغتنامه دهخدا
زمین بوسی . [ زَ ] (حامص مرکب ) خاک بوسی . بوسیدن زمین . سجده : من و بهتر ز من هزار کنیزاز زمین بوسی تو گشته عزیز. نظامی .- زمین بوسی کردن ؛ خاکبوسی کردن . سجده کردن : برنشست پیش بازآمدو از اسب به زیر افتاد و زمین بوسی کرد. بعد از آن رکاب ببوسید. پد...
-
امامة
لغتنامه دهخدا
امامة. [ اِ م َ ] (ع مص ، اِمص ) امامی کردن . (مصادر زوزنی )(تاج المصادر بیهقی ). پیش روی ، گویند: هذا اَیَم ﱡ منه امامة و هذا اَوَم ﱡ منه امامة؛ این بهتر است از آن برای امامت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از متن اللغة). پیشوایی کردن . (آنندراج )....
-
نرمی کردن
لغتنامه دهخدا
نرمی کردن . [ ن َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) ملایمت کردن . مدارا کردن . تحمل و بردباری نمودن : جهان مست است نرمی کن که من ایدون شنودستم که با مستان و دیوانه حلیمی بهتر از تندی . ناصرخسرو.به اخلاق نرمی مکن با درشت که سگ را نمالند چون گربه پشت . سعدی (بوستان ...