کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بنوالاصفر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بنوالاصفر
لغتنامه دهخدا
بنوالاصفر. [ ب َ نُل ْ اَ ف َ] (اِخ ) مردمان یونان و همه ٔ فرنگیان . (ناظم الاطباء). مردم روم است ، بمناسبت زردچردگی در آنان . برخی گفته اند بعلت اینکه اجداد اولیه شان زردچرده بوده اند. (المرصع). نامی است که مردم عرب به رومیان داده اند.
-
جستوجو در متن
-
اصفر
لغتنامه دهخدا
اصفر. [ اَ ف َ ] (اِخ ) نام پسر روم بن اسحاق ، نیای بنوالاصفر. و رجوع به بنوالاصفر، و بلوغ الارب ج 3 ص 119 شود.
-
بنی اصفر
لغتنامه دهخدا
بنی اصفر. [ ب َ اَ ف َ ] (اِخ ) رجوع به بنوالاصفر شود.
-
اصفر
لغتنامه دهخدا
اصفر. [ اَ ف َ ] (اِخ ) (بنو، یا بنی ...) بنوالاصفر روم . ملوک روم . اولاد اصفربن روم بن عیصوبن اسحاق . یا آنکه صنفی از حبش بر ایشان غالب آمدند پس با زنان آنها جماع کردند و اولاد آنها زردرنگ پیدا شد. (منتهی الارب ). رومیها که صنفی از حبش بر ایشان غال...
-
ابوسفیان
لغتنامه دهخدا
ابوسفیان . [ اَ س ُف ْ ] (اِخ ) صخربن حرب بن امیّةبن عبد شمس بن عبدمناف قرشی اموی پدر معاویه و یزید و عتبه و برادران دیگر. مولد وی ده سال پیش از عام الفیل بود. او یکی از اشراف قریش در جاهلیت است و عمال داشت که با مال خویش و اموال قریش بشام و دیگر ارا...