کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بنداری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بنداری
لغتنامه دهخدا
بنداری . [ ب ُ ] (اِخ ) فتح بن علی بن فتح قوام الدین بنداری اصفهانی که در قرن هفتم نشو و نما یافته است . او راست : تاریخ دولت آل سلجوق ، از عمادالدین محمدبن محمد حامد اصفهانی که بوسیله ٔ وی بصورت اختصار درآمده است . دیگر کتاب موسوم به نصرةالفتوة و عص...
-
بنداری
لغتنامه دهخدا
بنداری . [ ب ُ ] (حامص مرکب ) عمل و جمعآوری و تحصیل خراج مالیات . کارداری و جمعآوری مالیات و خراج : عبداﷲ به عثمان نامه کرد و از عمرو گله کرد. عثمان نامه کرد به عبدالله سعد و امیری مصر او را داد و بنداری و سپاه بدو سپرد و عمرو را بازخواند. (ترجمه ٔ ت...
-
جستوجو در متن
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ بنداری . شاعری فارسی . مکنی به ابوالعباس . رجوع به کتاب محاسن اصفهان مافروخی ص 33 شود. ما فروخی او را جزء شعرای فارسی معاصر خود می آورد و او کتاب محاسن اصفهانرا دراوائل قرن پنجم هجری تألیف کرده است و بندار شاعر معرو...
-
مارتین
لغتنامه دهخدا
مارتین . (اِخ ) مارتین تئودور هوتسما . مستشرق هلندی . وی زبان عربی و فارسی و ترکی را می دانست و در دانشگاه «اوترخت » تدریس می کرد و از اولین کسانی است که در سال 1906 م . به ایجاد دائرةالمعارف اسلامی همت گماشت . اوراست : فهرست کتابهای شرقی محفوظ در آک...
-
فتح بن علی
لغتنامه دهخدا
فتح بن علی . [ ف َ ح ِ ن ِ ع َ] (اِخ ) ابن محمد بنداری . وی در اصفهان متولد شد. ودر حدود سال 620 هَ . ق . به شام سفر کرد. و چون بر دو زبان پارسی و عربی تسلط کافی داشت از طرف عیسی بن ابی بکربن ایوب پادشاه شام مأمور ترجمه ٔ شاهنامه ٔ فردوسی به زبان عر...
-
احتکار
لغتنامه دهخدا
احتکار. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) غله اندوختن گران فروختن را بگاه گرانی . غله نگاه داشتن تا بگرانی بفروشد. (منتهی الارب ). غله به نیت گرانی جمع کردن .(غیاث ). غله داشتن امید تنگی را. (تاج المصادر). حکر. تحکر. انبار کردن . احتکار، نگاهداری طعام و خوراک است ب...
-
اصبهانی
لغتنامه دهخدا
اصبهانی . [ اِ ب َ ] (اِخ ) عمادالدین کاتب اصفهانی وزیر، معروف به ابن اخی العزیز (صاحب تکریت )، مکنی به ابوعبداﷲ محمدبن صفی الدین ابی الفرج محمدبن نفیس الدین ابی الرجا حامد. (519 - 597 هَ . ق .) در اصفهان متولد شد و در آن شهر پرورش یافت و آنگاه به بغ...