کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بنان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بنان
لغتنامه دهخدا
بنان . [ ب َ ] (ع اِ) سر انگشت . انگشت . بنانه یکی آن . ج ، بنانات . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). سرهای انگشت و این جمع بنانةاست . (از بحر الجواهر) (از کشف ) (از غیاث اللغات ) (آنندراج ). بمعنی مفرد نیز آمده . (آنندراج ). سر انگشت . (ترجمان القرآن ...
-
بنان
لغتنامه دهخدا
بنان . [ ب ِ ] (ع اِ) ج ِ بِنَّة. رجوع به بنة شود.
-
واژههای مشابه
-
ابن بنان
لغتنامه دهخدا
ابن بنان . [ اِ ن ُ ب َ ] (اِخ ) رجوع به سلمویةبن بنان شود.
-
بنان تبان
لغتنامه دهخدا
بنان تبان . [ ب َ ن ِ ت َب ْ با ] (اِخ ) از کسانی است که آیه ٔ «تنزل علی کل افّاک اثیم » (قرآن 222/26). در شأن اوبوده است . رجوع به تنقیح المقال مامقانی ج 1 شود.
-
ابراهیم بن بنان
لغتنامه دهخدا
ابراهیم بن بنان . [ اِ م ِ ن ِ ب َ ] (اِخ ) طبیب خاص معتصم باﷲ عباسی ، برادر سلمویةبن بنان . هر دو برادر عیسوی بودند و خلیفه به آنان اعتماد بسیار داشت ، چنانکه خزینه ٔ بیت المال را بابراهیم سپرد.
-
جستوجو در متن
-
بنانة
لغتنامه دهخدا
بنانة. [ ب َ ن َ ] (ع اِ) یکی از بنان که سر انگشتها و انگشتها بود. (منتهی الارب ). سر انگشت . ج ، بنان . (از منتخب ) (از غیاث اللغات ) (مهذب الاسماء نسخه ٔ خطی ). یکی از بنان و جمع آن بنانات . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به بنان شود.
-
قائم آباد
لغتنامه دهخدا
قائم آباد. [ ءِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان کوه بنان بخش راور شهرستان کرمان در 85هزارگزی باختر راور در کنار راه فرعی کوه بنان به یزد واقع و18 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
اعور تغلبی
لغتنامه دهخدا
اعور تغلبی . [ اَع ْ وَ رِ ت َ ل َ ] (اِخ ) اعوربن بنان . رجوع به عقدالفرید ج 6 ص 227 شود.
-
بتان
لغتنامه دهخدا
بتان . [ ] (اِخ ) نام دروازه ای به سیستان . این نام در اصل نسخه ٔ خطی بنان بوده و بعد تصحیح شده است . رجوع به تاریخ سیستان چ بهار ص 380 شود.
-
بنام
لغتنامه دهخدا
بنام . [ ب َ ] (ع اِ) همان بنان است که سر انگشت باشد. (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ).
-
خطبی
لغتنامه دهخدا
خطبی . [ خ ُ طَ ] (ص نسبی ) منسوب به ابومحمد اسماعیل ... بنان خطبی . (از انساب سمعانی ).
-
بنه
لغتنامه دهخدا
بنه . [ ب َن ْ ن َ ] (ع اِ) بوی پشکل آهوان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || بوی خوش و ناخوش . ج ، بنان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (بحرالجواهر) (ازاقرب الموارد). بوی خوش . ج ، بنان . (مهذب الاسماء).
-
معنم
لغتنامه دهخدا
معنم . [ م ُ ع َن ْ ن َ ](ع ص ) بنان معنم ؛ انگشتهای خضاب و رنگ کرده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (اقرب الموارد).