کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بمعنی (غیر) و (دیگر) پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
فلوطرخس
لغتنامه دهخدا
فلوطرخس . [ ف ِ طَ خ ُ ] (اِخ ) این فلوطرخس دیگر است . او راست : کتاب الانهار و خواصها و ما فیها من العجائب و الجبال و غیر ذلک . (ابن الندیم ).
-
پتره
لغتنامه دهخدا
پتره . [ ] (اِ) قفل باشد از آن در و غیر آن . (صحاح الفرس ). (در نسخه ٔ دیگر «پره » و این صحیح است و پتره محرف آن است ). بند.
-
نزیعة
لغتنامه دهخدا
نزیعة. [ ن َ ع َ ] (ع ص ) تأنیث نزیع، به معنی مقتلَع و مقطوف . (از المنجد). چیده شده . || زن که به بیگانه داده باشند. (منتهی الارب ) (آنندراج ). زنی که در غیر طایفه ٔ خود شوهر کند و بدانجا رود. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد). ج ، نَزائ...
-
عرقون
لغتنامه دهخدا
عرقون . [ ](اِ) نباتی است که برگ آن شبیه به برگ شقایق النعمان است و شکافته و طولانی . و بیخ آن مستدیر و آن را میخورند. و صنف دیگر نیز می شود و شاخه های آن باریک و برگ آن شبیه به برگ ملوخیاء، و در اطراف شاخه های آن چیزی برآمده شبیه به سر مرغی و منقار ...
-
توحید شهودی
لغتنامه دهخدا
توحید شهودی . [ ت َ / تُو دِ ش ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) توحید عیانی . آنست که عبد کامل تمام افعال و اشیاء را در افعال حق فانی یابد و در هیچ مرتبت و هیچ شیئی را غیر حق فاعل نبیند و غیر او مؤثر نشناسد... و توحید شهودی توحید خواص است . (از فرهنگ علو...
-
قبص
لغتنامه دهخدا
قبص . [ ق َ ب ِ ] (ع ص ) شادمان . || سبک و چست . || کوتاه و غیر ممتد: حبل قبص ؛ رسن کوتاه غیر ممتد. (منتهی الارب ).
-
اسپیل
لغتنامه دهخدا
اسپیل . [ اَ ] (ص ) دزد اسپ بود که بغیر از اسپ دزدیدن دیگر کارش نبود .(لغت فرس چ تهران ). شخصی را گویند که پیوسته اسب دزدد و سوای اسب دزدی کار دیگر نکند. (برهان ). دزد اسب که به غیر اسب ندزدد. (رشیدی ). رجوع به اسپیک شود.
-
بدل
لغتنامه دهخدا
بدل . [ ب َ ] (ع مص ) تغییر. تغییر دادن . (از اقرب الموارد). || عوض و جانشین کردن . جانشین کردن چیزی باچیز دیگر. (از اقرب الموارد): بدلت الثوب بغیره بدلاً؛ عوض کردم آن جامه را با غیر آن . (ناظم الاطباء).
-
بطح
لغتنامه دهخدا
بطح . [ ب ُ ] (ع مص ) چسبیدن بچیزی غیر برآمده از آن . و منه : کان کمام الصحابة بطحاً؛ ای لازقة بالرأس غیر ذاهبة فی الهواء، و الکمام القلانس . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). چسبیدن بچیزی غیر برآمده از آن . (آنندراج ).
-
لکه
لغتنامه دهخدا
لکه . [ ل َک ْ ک َ / ک ِ ] (اِ) قطره . چکه . پنده . قطره ٔ خرد. سرشک . اشک . یک لکه باران . یک لکه خون . || خال . لک . نقطه ٔ به رنگی دیگر. خال که بر جامه و جز آن افتد به رنگی غیر رنگ آن . || خالی به رنگی غیر رنگ بشره . و رجوع به لک شود. || نکته . ||...
-
امین لاهوری
لغتنامه دهخدا
امین لاهوری . [ اَ ن ِ ] (اِخ ) در تذکره ٔ روز روشن چ تهران ص 83 رباعی زیر و یک رباعی دیگر از اشعار او آمده :ما را بجهان غیر تو مرغوب نباشدهر خوب که دیدیم ز تو خوب نباشدکاری نکند کس بجهان غیر محبت گر جور و جفا شیوه ٔ محبوب نباشد.
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمد عمودی لغوی همدانی ، مکنی به ابوعبداﷲ. عالمی لغوی از مردم شهر همدان . شیرویةبن شهردار ذکر او آورده و گوید: او از عبدالرحمان بن همدان الجلاّ ب و ابوالحسین محمد حریری صاحب ابوشعیب حرانی و غیر آن دو روایت کند و ابوعبداﷲ ا...
-
باباآدم
لغتنامه دهخدا
باباآدم . [ دَ ] (اِ مرکب ) (ریشه ٔ...) گیاهی است با برگی سخت پهن و سطبر. آراقیطون . ارقیطون . مندوس . || نوع دیگر آن غیردیواری و غیر ریشه ٔ بابا آدم است که آنرا قلقاس گویند. || نوع دیگرآن دیواری است و برگهای آن با ریشه هائی که داردبه دیوار می چسبد و...
-
ان ینفعل
لغتنامه دهخدا
ان ینفعل . [ اَ ی َ ف َ ع ِ ](ع فعل ) (اصطلاح فلسفی و منطقی ) انفعال یکی از مقولات عشر. و آن بودن چیزی است متأثر و منفعل از غیر، همچو منقطع مادام که منقطع شود. (نفایس الفنون ) (تعریفات سید جرجانی ). مقابل ان یفعل . انفعال یا ان ینفعل یکی از مقولات ن...
-
غیر
لغتنامه دهخدا
غیر. (اِ) جوششی باشد که در اعضا پهن شود و بشره را سرخ گرداند و آن را به عربی شَری ̍ خوانند. (برهان قاطع) (آنندراج ).